زلفت که هر خم از وی در شانه می نگنجد
دلها که او فشاند در خانه می نگنجد
دلها چنان که دانی خون کن که من خموشم
در کار آشنایان بیگانه می نگنجد
گر می کشیم خودکش، بر غمزه بار مفگن
در بخشش کریمان پروانه می نگنجد
مقصود دل ز خوبان معنی بود نه صورت
در دل شراب گنجد، پیمانه می نگنجد
افسرده وصل جوید در دل نه داغ هجران
بر می مگس نشیند، پروانه می نگنجد
در جمع بت پرستان سرباز عشق باید
کاندر صف عروسان مردانه می نگنجد
زین نازکان رعنا، خسرو، گریز زیرا
در کوی شیشه کاران دیوانه می نگنجد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.