زین پیشتر چنین دلت از سنگ و رو نبود
و آزار دوستانت برین گونه خو نبود
پیوسته عادت تو چنین بود در بدی
یا خود همیشه عادت خوبان نکو نبود
آن کیست کو بدید در آن روی یک نظر؟
وانگاه تا بزیست در آن آرزو نبود
لاغر تن مرا ز خم زلف وارهان
انگار کت به زلف یکی تار مو نبود
دل را فسانه تو ز ره برد، ورنه هیچ
دیوانه مرا سر این گفتگو نبود
آخر بر آب چشم منت نیز دل بسوخت
گیرم که خود مرا به درت آبرو نبود
ای دل، سپاس دار که گر دوست جور کرد
از بخت نامساعد من بود، از او نبود
مشکم ز زلف غیر چه آوردی، ای صبا؟
در کوی آن نگار مگر خاک کو نبود
خسرو به دزد خو کن و با بی دلی بساز
گر گویمت که دل به کجا رفت، گو «نبود»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خورشید چرخ شرع که نور چراغ فضل
الّا ز شمع خاطر تو مقتبس نبود
در چشم همّت تو بمیزان اعتبار
گوی زمین موازن پرّ مگس نبود
گردی ز خاک مرکب تو باد نداشت
[...]
چون دیده ام به هجر رخت پر ز خون بود
ما را اگر دمی بنوازی تو چون بود
مسکین دل ضعیف من ای نور دیدگان
با درد اشتیاق تو عضوی زبون بود
گفتم مگر شبی بنوازی مرا به لطف
[...]
حسن تو چند زینت هر انجمن بود
روی تو چند آینهٔ مرد و زن بود
تیر نظر به غیر میفکن که هست حیف
شیرافکن آهوی تو که روبه فکن بود
لطفی ندید غیر که مخصوص او نبود
[...]
آن شوخ را ز دوستیم تا خبر نبود
هر لحظه دوستیش بمن بیشتر نبود
تدبیر اگر چه جز به دعای سحر نبود
کردم بسی دعا و یکی را اثر نبود
شد مهربان زناله دلش لیک با رقیب
[...]
در شرع رسم رأفت و رحمت بنا نبود
یا بود همان به آل پیمبر روا نبود
باید یکی ز مردم دنیاش بشمرند
گیرم حسین در ره دین پیشوا نبود
از منبع عطاو نوا منع آب چیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.