گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

دل شد ز دست ما را با یار ما که گوید؟

وین درد سینه ما پیش دواکه گوید

من غرق خون همه شب، او خود به خواب مستی

آنجا که اوست از من این ماجرا که گوید؟

گفتم که چند بر ما نامهربانی آخر؟

تا مهربان ما را پیغام ما که گوید؟

ای جان خسته، یارت گر در عدم فرستد

چون تو از آن اویی او هر کجا که گوید؟

بر آستان خواری جان دادنی ست ما را

زیرا که پیش سلطان حال گدا که گوید؟

دیدار دوست دیدن وانگه حدیث توبه

والله دروغ باشد، هر پارسا که گوید؟

شرح غمت فراوان تو نشنوی ز خسرو

هم خود بگوی، جانا، کاین قصه با که گوید؟

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
کمال خجندی

بس شد ز توبه ما را با پیر ما که گوید

یعنی به می فروشان این ماجرا که گوید

پیر مغان دهد می با ما و شیغ نوبه

طالب بگو ارادت زین هر دو با که گوید

خود بین هنر شناسد عیب خداشناسان

[...]

نسیمی

شرح غم دل ما با یار ما که گوید؟

گر محرمی نباشد جان غصه با که گوید؟

جان با خیال لعلش گوید غم دل، آری

با غنچه حال بلبل غیر از صبا که گوید؟

غلتان اگر نه هردم اشکم رود به کویش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه