گل ز روی تو فرو می ریزد
مشک در زلف تو می آویزد
از پی دیدن روی چو گلت
باد صد نقش همی انگیزد
هر که آن خط مسلسل بیند
خاک بر خط دبیران ریزد
چون سحر بوی تو آید به چمن
باد صبح از سر گل برخیزد
دست شستم ز دل خون گشته
زانکه با زلف تو می آمیزد
چشم بیمار تو از خون دلم
می خورد باده نمی پرهیزد
سر نهاده ست چو خسرو به غمت
سر نهد، گر ز غمت بگریزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زیبایی و دلربایی معشوقش سخن میگوید. او از گلهایی که به خاطر روی معشوقش میریزد و بویی که از وجود او به باغ و چمن میرسد، میگوید. همچنین، شاعر به احساسات عمیق خود اشاره میکند که در اثر درگیری با زلف معشوق، دلش خونینی شده است. او در نهایت به غم و اندوهی که از دوری معشوق احساس میکند، اشاره میکند و بیان میکند که سرانجام حتی اگر معشوق از غمش بگریزد، او همواره در غم او خواهد بود.
هوش مصنوعی: گلها از زیبایی روی تو به زمین میافتند و عطر خوش مشک به زلفهای تو میچسبد.
هوش مصنوعی: به خاطر دیدن چهرهات، نسیم بهاری صدها تصویر و نقش زیبا را به ذهن میآورد.
هوش مصنوعی: هر کس که آن خط زیبا و پیوسته را ببیند، بر خط نویسندگان و دبیران خاک میریزد.
هوش مصنوعی: وقتی صبح که بوی تو در فضا پیچیده، نسیم از میان گلها به راه میافتد.
هوش مصنوعی: دستهایم را شستم چون دلام پر از خون شده است، زیرا موهای تو با آن درهم آمیخته شدهاند.
هوش مصنوعی: چشمان بیمار تو به خاطر درد و رنج من دلی پر از خون از من میخورند و بادهای که مینوشند، از من پرهیز نمیکند.
هوش مصنوعی: مثل اینکه خسرو در غم تو سرش را به زمین گذاشته است و اگر هم از غمت فرار کند، باز هم نمیتواند از درد دوری تو بگذرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرد مسکین ز زمین چون خیزد
گر نه در دامن باد آویزد
زن چو با مرد جوان آمیزد
زال باید ز میان برخیزد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.