مردمی نرگس او می داند
جادویی غمزه او می خواند
زلف او پهلوی خال لب او
گویی از شهد مگس می راند
کار عاشق که چو ما باریک است
همه زان زلف همی پیچاند
شیوه غمزه تو بدخویی ست
همه آفاق نکو می داند
گر دلم بستد، و گر باز دهد
صد دیگر ز کسان بستاند
خسرو از بهر دو بوسه پیشت
نیست زر، لیک سری افشاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذبه محبوبش اشاره میکند. او از غمزه و زلف محبوب میگوید که مانند جادویی است و دلها را میرباید. همچنین، عشق را به صورتی پیچیده توصیف میکند و غمزه او را بدخو میداند که میتواند دلها را ببندد یا باز کند. در نهایت، به قیمتی که برای عشق میدهد و فدای آن میشود، اشاره میکند و نشان میدهد که عشق والاتر از هر چیزی است.
هوش مصنوعی: مردم چشمان نرگس را میشناسند و فنون فریبنده نگاه او را میدانند.
هوش مصنوعی: زلف او به گونهای است که کنار خال لبش مانند شهدی است که مگس را به سوی خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: عاشق، کارش بسیار دشوار و پیچیده است و همه چیز به زلف معشوق برمیگردد که او را به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: طرز نگاه و غمزههای تو به گونهای است که همه مردم دنیا به بدی این رفتار آگاه هستند.
هوش مصنوعی: اگر دل من را بگیرد یا دوباره به من بازگرداند، هنوز هم از دیگران چیزهای زیادی خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: خسرو برای دو بوسه به سراغ تو نیامده که پولی بدهد، بلکه به خاطر عشقش این کار را کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خود آن دم که جهادیش نماند
مرکب جهد سوی اعدا راند
یکی از اهل ورع، گاوی را
جانب مسجد آدینه بخواند
که بیا همره من تا مسجد
گاو از دعوت عابد درماند
گفت با خود که شگفتی ست شگرف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.