صبح چون از روی مشرق رو نمود
صحن مینا روضه مینو نمود
گیسوی شب شد سفید و آفتاب
نور شیبش از ته گیسو نمود
هندوی شب مرد و خورشید آتشی
از برای سوز آن هندو نمود
سوی ساقی مدت تاریک هجر
بس اشارت کز خم ابرو نمود
چشمه خورشید را در ته نشاند
عکس ساقی کز رخ ماهو نمود
ماه شبرو را چو گردون سلخ کرد
استخوانش در ته پهلو نمود
بنده خسرو دل به ساقی عرضه کرد
درد دل را پیش جان دارو نمود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آفتاب مه نقابی رو نمود
تو نکو می بین که او نیکو نمود
ذره ها روشن شدند از آفتاب
نور او بنگر که مارا هو نمود
دیده ام آئینهٔ گیتی نما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.