گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ابروی مانند ماهش بنگرید

جعد مشکین دوتاهش بنگرید

بر چنان جوری که چشمش می کند

روی زیبا عذر خواهش بنگرید

بس که اندر روی او مست است چشم

خفتن تا چاشت گاهش بنگرید

بهر چشم بد دعای عاشقان

گرد تعویذ کلاهش بنگرید

دوش دل در کوی او گم کرده ام

دوستان بر خاک راهش بنگرید

کور بادا چشم تان، گر صبحگاه

بی من آن روی چو ماهش بنگرید

دعوی خون می کند از تو دلم

دیده خسرو گواهش بنگرید