چشم گردنده او با همه کس می گردد
چون رسد دور به من، خود به هوس می گردد
زلف کژباز تو بابنده به صد بوالعجبی
پیش می آید هر لحظه و پس می گردد
از پی آنکه بگیرد سگ شبگرد مرا
فتنه اندر سر زلف چو عسس می گردد
جان که پیرامن خال سیهت می بیند
عنکبوتی ست که بر گرد مگس می گردد
شام تا صبح خیال تو بگردد در چشم
کس نگوید که درین خانه چه کس می گردد؟
دم نقد از لب تو باد به دست است مرا
کز نفس می زید و نیم نفس می گردد
خسروا، چون تو گلی را چه کند، آنکه بر غم
همه چون باد به دنباله خس می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف جذابیت و تأثیر چشم و زلف معشوق میپردازد. او میگوید که چشم معشوق همه جا را مینگرد و زمانی که به او نزدیک میشود، به خواست و هوس تبدیل میشود. زلف معشوق نیز با زیبایی و شگفتی خاصی به او نزدیک میشود و سپس دور میگردد. شعر به احساسات عمیق و کششهای عاشقانه اشاره میکند و نشان میدهد که عشق و زیبایی چگونه ذهن و دل را مشغول میکند. در نهایت، شاعر به تأثیر نفس معشوق بر او اشاره میکند و میگوید که تمامی این دلتنگیها و تخیلات تا صبح ادامه دارد و در این میان هیچکس از شرایط واقعی خبر ندارد.
هوش مصنوعی: چشم معشوقه به همه جا نگاه میکند و به همه افراد توجه نشان میدهد، اما وقتی به من نزدیک میشود، تنها به خواسته و آرزوهای خودش فکر میکند.
هوش مصنوعی: زلفهای کج و تابدار تو مانند دربندی عجیب و شگفت، هر لحظه به جلو میآید و دوباره به عقب میچرخد.
هوش مصنوعی: شخصی به دنبال من است و در پی من میدود، مانند سگی که در شب به دنبال طعمهاش میگردد. فتنهای در ذهن من ایجاد کرده است، مانند آنکه کسی در جستجوی راز و رمز من باشد.
هوش مصنوعی: جان در اطراف لکهی سیاه تو، عنکبوتی را میبیند که دور مگس میچرخد.
هوش مصنوعی: در طول شب تا صبح، تنها تصویر تو در ذهن دیگران میچرخد، اما هیچکس نمیگوید که در این خانه چه کسی در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: لحظه ای که لب تو نزدیک می شود، زندگی و نفس من در اختیار توست. چرا که نفس تو به من زندگی می بخشد و من با هر نفس تو به حرکت در میآیم.
هوش مصنوعی: آدمی مانند تو که از زیبایی و لطافت گلی برخوردار است، چه کار میتواند بکند، وقتی که کسی به غم و اندوه خود مانند باد در پی خسی میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عصمت از لعل لبت گرد هوس می گردد
فتنه مفروش که سیمرغ مگس می گردد
در بهاران همه کس همدم مرغ چمن اند
دل من هم نفس مرغ قفس می گردد
ناله ای می کشم از درد تو گاهی، لیکن
[...]
دل هرکس که مقید به هوس می گردد
عنکبوتی است که عاجز ز مگس می گردد
چون شرر سر به هوا دل ز هوس می گردد
شعله سرکش ز هواداری خس می گردد
می شود دل ز پریشان سخنی زیر و زبر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.