خوبرویان به دل سوخته ساغر ندهند
به جز از خون جگر شربت دیگر ندهند
ای خوشا کشته شدن بر در خوبان که اگر
تیغ بر دست رقیبان ستمگر ندهند
در نگیرد به بتان گریه گرم و دم سرد
کاین درختان به چنین آب و هوا بر ندهند
عاشقان در نظر دوست چو جان افشانند
چه متاعی ست دو عالم که صلا در ندهند!
ماه و خور چون تو نه اند، ای دل و جان منزل تو
کان ولایت که تو داری به مه و خور ندهند
غمزه را کار مفرمای به شهر اسلام
که مسلمانان شمشیر به کافر ندهند
ما به خون خوردن و او بادگران چتوان کرد
چشمه روزی خضر شد به سکندر ندهند
ای صبا، زان سر کو منتظران را گردی!
تا بدین دیده دگر زحمت آن در ندهند
به نظر بس کن و ذکر لب و دندان بگذار
زانکه خسرو به گدایی در و گوهر ندهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و غم و اندوه ناشی از دوری از معشوق پرداخته است. شاعر بیان میکند که عاشقان در برابر معشوق خود به شدت حریص هستند و هیچ شربتی جز خون دل نمینوشند. او فراق و سختیهای عشق را با تمثیل و تصاویری از زخم و تیر میآراید و به ناامیدی از جلب توجه معشوق و کسب محبت او اشاره میکند. در نهایت، شاعر بر این باور است که ارزش عشق و دوستی معشوق به حدی بالا است که هیچ چیز در دنیا نمیتواند با آن برابری کند و گلایههایی از بیتوجهی معشوق نسبت به خود دارد.
هوش مصنوعی: زیبایان به کسانی که دلشان شکسته است، هیچ نوشیدنی نمیدهند مگر اینکه از دل خود بر ایشان بریزند. دیگر هیچ شربتی برای آنها نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسانی که برای عشق و زیبایی جان خود را فدای میکنند، چرا که اگر در برابر دشمنان ظالم دست به شمشیر ببرند، از آنها خبری نیست.
هوش مصنوعی: بهتر است به عشق و زیبایی بپردازیم و از غم و اندوه دوری کنیم، چرا که چنین شرایطی باعث نمیشود که این درختان بارور و ثمربخش شوند.
هوش مصنوعی: عاشقان در دیدار دوست، جان خود را نثار میکنند. چه ارزشی دارد دو عالم که نمیتوانند صدایی از محبت سر دهند؟
هوش مصنوعی: ای دل و جان، ماه و خورشید مانند تو وجود ندارند. تنها جایی که تو در آن سکونت داری، مقام و منزلتی است که به تو تعلق دارد و نه به ماه و خورشید.
هوش مصنوعی: بهتر است که در شهر اسلام، از زیباییها و نازهای خود استفاده کنی، زیرا ممکن است مسلمانان به کافرها آسیب بزنند.
هوش مصنوعی: ما گرفتار مشکلات و سختیها هستیم، اما او به راحتی و بیدغدغه زندگی میکند. حتی اگر روزی به مانند خضر برکت و نعمت به دست آوریم، باز هم دست به سوی سکندر دراز نمیشود.
هوش مصنوعی: ای نسیم، گرد و غبار دلتنگی منتظران را برطرف کن! تا دیگر این چشمها زحمت دیدن آن محبوب را نداشته باشند.
هوش مصنوعی: بهتر است که فقط به ظواهر توجه نکنی و به زیباییهای ظاهری بسنده نکنی، چون کسانی که در مقام قدرت هستند، به هیچوجه به افراد ناتوان و بیچیز کمک نمیکنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نامه شوق ترا تا بکبوتر ندهند
مرغ را ره بسر کوی تو دلبر ندهند
گر بجنت سوی مستان نگری با همه چشم
زهر چشم تو بصد شربت کوثر ندهند
سرو قدان جهان نخل مرادند ولی
[...]
از غمی شکوه نکن تا غم دیگر ندهند
از لب خشک مگو تا مژه تر ندهند
خوبرویان چو نشینند در ایوان غرور
منصب آینه داری بسکندر ندهند
در دیاری که رهائی زاسیری مرگست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.