گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

من نمی خواهم که چشمم غیر آن رو بنگرد

چشم بد حیف است کاندر روی نیکو بنگرد

حاجت تیر و کمان نبود، فتد مرغ از هوا

یا شب اندر روزن آید ماه و آن رو بنگرد

باد در چشمش ز تیر غمزه میل آتشین

هر که در رویت به نقصان یک سر مو بنگرد

حرز بازو کرد خسرو نام میمون ترا

شوق چون غالب شود در حرز بازو بنگرد

 
 
 
ناصر بخارایی

من نمی‌خواهم که چشم غیر در تو بنگرد

چشم بد حیف است کاندر روی نیکو بنگرد

باد هر موی مژه در دیده میل آتشین

گر به نقصان در جمالت یک سر مو بنگرد

حیرتم آید که باد صبح در کویت وزد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه