از دل غمگین هوای دلستانم چون رود
یا سر سودای آن سرو روانم چون رود
تا توانایی بدم، بار غمش بردم به جان
خود کنون عشقش ز جان ناتوانم چون رود
از دلم نیش جفایش گر رود، نبود عجب
لذت دشنام او هرگز ز جانم چون رود
غمزه قصاب او می ریزدم خون، شاکرم
جای شکرست، این شکایت بر زبانم چون رود
بعد مردن، گر شوم خاک و تنم گردد غبار
داغ مهر او ز مغز استخوانم چون رود
گر ز پا افتم دران کوی و رود تیغم به سر
زینقدر از دل غم آن دلستانم چون رود
قد یارم از نظر گه گه رود خسرو، ولی
نقش روی او ز چشم خونفشانم چون رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق عشق و غم شاعر است. او خود را مانند رود توصیف میکند که تحت تأثیر عشق و درد جدایی قرار دارد. شاعر از تحمل غم عشق سخن میگوید و اینکه این احساس او را به شدت تحت فشار قرار داده است. به رغم مشکلات و دردهایی که در این راه متحمل میشود، احساس عشق و دلتنگی برای معشوق را به عنوان حالتی طبیعی و مستمر در وجود خود میبیند. همچنین، یادآوری زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر زندگی او نشاندهنده وابستگی عمیق و روحی او به عشقش است. در نهایت، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی پس از مرگ نیز عشقش در دل او باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: از دل غمگینم برای محبوبم دلتنگی میکنم، مانند رودی که به سمت معشوق روان است.
هوش مصنوعی: تا جایی که توانستم، بار غم او را به جان خویش تحمل کردم، اما اکنون که عشقش به من فشار میآورد، دیگر از عهدهاش برنمیآیم.
هوش مصنوعی: اگر نیش جفای او از دلم برود، تعجبی نیست. لذت دشنام او هرگز از جانم بیرون نمیرود.
هوش مصنوعی: نگاه و لبخند او برایم همچون چاقویی است که خونم را میریزد، اما من سپاسگزارم، زیرا این موقعیت خود به نوعی شکرگزاری دارد و احساسات و شکایتم به راحتی بر زبانم جاری میشود.
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، اگر به خاک تبدیل شوم و بدنم به گرد و غبار تبدیل شود، عشق او از مغز و استخوانم همچون رود جاری خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در آن کوی بیفتم و تیغی به سرم بگذارند، آنقدر از دل غم عاشق آن معشوقم میسوزم که مانند رود اشک بریزم.
هوش مصنوعی: چهره محبوب من گاهگاهی از نظر دور میشود، اما تصویری که از او در ذهن دارم آنقدر زنده و پررنگ است که مانند چشمی پر از اشک مانده، تاب دیدنش را ندارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب! این اندیشه جانان ز جانم چون رود
چون کنم از سینه این آه و فغانم چون رود
نقش خوبان را گرفتم خود برون رانم ز چشم
آنکه اندر سینه دارم جای آنم چون رود
در غمم خلقی که آن افتاده در ره خاک شد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.