گر مه چو تو با جمال باشد
خورشید کم از هلال باشد
بر روی زمین نظیر رویت
در آینه هم خیال باشد
ما را که به دیدنت هلاکیم
نادیدن تو چه حال باشد؟
در عهد تو، وانگهی صبوری
ای دوست، کرا مجال باشد
می خواهم سیر بینم آن رخ
گر دستوری ز خال باشد
می کن ستم و جفا که خوبی
گر لطف کنی وبال باشد
بنمای به گاه کشتنم روی
تا خون منت حلال باشد
کوته عمر است عاشق، ار چه
روزیش هزار سال باشد
تا کی سخن وفا، رها کن
خوبی و وفا محال باشد
بوسی ست طمع دل رهی را
اندازه این سؤال باشد
بشنو ز کرم حدیث خسرو
هر چند ترا ملال باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحری که چنین حلال باشد
منکر شدنش وبال باشد
تا با منت این ملال باشد
کی با منت اتّصال باشد
هر چند که صحبتِ گدایی
با پادشهی محال باشد
نتوان دانست هم بکوشم
[...]
خطی که قرین حال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در قامت اعتدال باشد
آندم که تو شرح حال گویی
[...]
خطّی که قرین خال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در غایت اعتدال باشد
آن دم که تو شرح حال گویی
[...]
کز مهر تو تا مجال باشد
ببریدن من محال باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.