خطی که قرین حال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در قامت اعتدال باشد
آندم که تو شرح حال گویی
دانی که مرا چه حال باشد؟
افسوس بود که چون تویی را
با همچو منی وصال باشد
آن را که به یاد تست مشغول
از هر دو جهان ملال باشد
هرگز نکنم خیال خوابی
تا در سرم آن خیال باشد
دیگر نکند نشاط و پرواز
مرغی که شکسته بال باشد
گویند که بنده می نوازی
خسرو به صف نعال باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سحری که چنین حلال باشد
منکر شدنش وبال باشد
تا با منت این ملال باشد
کی با منت اتّصال باشد
هر چند که صحبتِ گدایی
با پادشهی محال باشد
نتوان دانست هم بکوشم
[...]
گر مه چو تو با جمال باشد
خورشید کم از هلال باشد
بر روی زمین نظیر رویت
در آینه هم خیال باشد
ما را که به دیدنت هلاکیم
[...]
خطّی که قرین خال باشد
شک نیست که بی مثال باشد
سروی که به قامت تو ماند
در غایت اعتدال باشد
آن دم که تو شرح حال گویی
[...]
کز مهر تو تا مجال باشد
ببریدن من محال باشد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.