گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

دلم بی وصل جانان جان نخواهد

که عاشق جان بی جانان نخواهد

دل دیوانگان عاقل نگردد

سر شوریدگان سامان نخواهد

طبیب عاشقان درمان نسازد

مریض عاشقی درمان نخواهد

اگر صد روضه بر آدم کنی عرض

برون از گلشن رضوان نخواهد

ورش صد بنیامین را هست یعقوب

بغیر از یوسف کنعان نخواهد

اگر گویم، خلاف عقل باشد

که مفلس مملکت خوبان نخواهد

کجا خسرو لب شیرین نجوید

چرا بلبل گل خندان نخواهد؟

دلم جز روی و موی گلعذاران

تماشای گل و ریحان نخواهد

ز رویش می گریزد زلف مشکین

که پند و صحبت خاقان نخواهد

از آن خسرو ز دهلی رفت بیرون

که ملک هندویی سلطان نخواهد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode