گذشت عمر و هنوز از تقلب و سودا
نشسته ام مترصد میان خوف و رجا
چو خاک بر سر راه امید منتظرم
کزان دیار رساند صبا نسیم وفا
برای کس چو نگردد فلک پی تقدیر
عنان خویش گذارم به اقتضای قضا
میان صومعه و دیر گر چه فرقی نیست
چو من به خویش نباشم، چه اختیار مرا؟
کسی که بر در میخانه تکیه گاهی یافت
چه التفات نماید به مسند دارا
خوش آن کسی که درین دور می دهد دستش
حریف جنس و می صاف و گوشه تنها
ز بس که قصه دردم رود به هر طرفی
چو من ضعیف شد از بار غم نسیم صبا
درون پرده رندان مخالفی چون نیست
بیار ساقی عشاق ساغر صهبا
غریق بحر محبت اگر شوی، خسرو
در یقین به کف آور ز قعر این دریا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان مشکلات و ناملایمات زندگی میپردازد. او از گذشت عمر و همچنان درگیر تقلب و دلهره است و در انتظار نسیم وفا از دیاری دیگر به سر میبرد. شاعر تأکید میکند که سرنوشت بر کسی شایسته نیفتد و انسان باید به تقدیر خود تن دهد. او بر این نکته تأکید میکند که در زندگی تفاوتی بین صومعه و میخانه نیست و اگر انسان خود را در نیاورد، هیچ اختیاری ندارد. در نهایت، شاعر به عشق و محبت اشاره میکند و خواستار ساغری از عشق و محبت است تا از غمهایش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: به مدت زیادی از عمرم گذشته و هنوز در حال فریب و سوداگری هستم، در حالی که میان ترس و امید منتظرم.
هوش مصنوعی: من مانند خاکی هستم که بر سر راه امید نشستهام و منتظرم تا نسیم وفا از آن سوی، به من برسد.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشت کسی به سمتی برود، من هم بنا به قضا و قدری که هست، تصمیمات خود را تنظیم میکنم.
هوش مصنوعی: در این جمله گفته شده است که بین صومعه و دیر تفاوتی وجود ندارد؛ زیرا اگر من در ارتباط با خودم نباشم، چه تأثیری بر انتخابهایم خواهد داشت؟ این به این معناست که درونی شدن ارتباط با خود، اهمیت بیشتری دارد تا مکانهایی که در آنها قرار داریم.
هوش مصنوعی: کسی که در میخانه جایی برای استراحت پیدا کرده، دیگر به مقام و ثروت انسانهای بزرگ اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که در این تناقضها و شلوغیها، با دوستانش شراب و لذت مینوشد و در گوشهای تنها به آرامش میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه داستان دردهایم هر جا میرود، من به قدری ضعیف شدهام که از شدت غم، مثل نسیم صبحگاه در حرکت هستم.
هوش مصنوعی: در دنیای تاریک و پیچیده، هیچ کس مانند رندان نیست که با زیبایی و جذابیت خود دلها را برباید. بیایید ای ساقی، برای عاشقان جام شراب را بیاور تا لحظاتی خوش را تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: اگر در دریای عشق غرق شوی، مانند خسرو که با یقین از عمق این دریا به در میآید، به حقیقت میرسی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا
به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی
دل مرا عجب آید همی ز کار هوا
که مشکبوی سلب شد ز مشکبوی صبا
ز رنگ و بوی همی دانم و ندانم از آنک
چنین هوا ز صبا گشت یا صبا ز هوا
درخت اگر عَلَم پرنیان گشاد رواست
[...]
بتی بروی چو لاله شکفته بر دیبا
تنم اسیر بلا کرد و دل اسیر هوا
دلم بصحبت او همچو پشت او شده راست
تنم ز فرقت او همچو زلف اوست دو تا
بدست دارد تیر و بغمزه دارد تیر
[...]
شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا
چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا
چرا خورم غم فردا وزآن چه اندیشم
که نیست یک شب جان مرا امید بقا
چو شمع زارم و سوزان و هر شبی گویم
[...]
ایا ستارهٔ خوبان خَلُّخ و یغما
به دلبری دل ما را همی زنی یغما
چو تو نگار دل افروز نیست در خَلُّخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما
غنوده همچو دل تنگ ماست دیدهٔ تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.