حاصل اگر از زلف تو یک بار توان کرد
صد زاهد دین، بسته زنار توان کرد
دیوانه شود زنده، ولی خلق بمیرند
گر نقش جمال تو به دیوار توان کرد
آن تیز نگه کردن تو جانب عشاق
نیشی ست کز آن صد جگر افگار توان کرد
داری چو هوس بردن دل، پیش در تو
دلها بتوان بردن و انبار توان کرد
عشق چو تویی، گر چه که سوزنده بلایی ست
کاری ست که جان در سر این کار توان کرد
آن دم که بگرییم ز هجران تو با خویش
ماتم زده ای چند در آن یار توان کرد
بر خسرو بیچاره ز اندوه دل خویش
بر مورچه گر کوه گران بار توان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره قدرت و تأثیر عشق و زیبایی معشوق بر دل عاشق است. شاعر به تأثیر عمیق و غیرقابل کنترل عشق اشاره میکند و میگوید که لحظهای که انسان زلف معشوق را ببیند، میتواند زاهدان را به گناه بیندازد. عشق، هرچند که دردناک و سوزاننده است، اما توانایی فوقالعادهای دارد که دلها را تسخیر کند. همچنین، احساس دلتنگی و ماتم ناشی از جدایی از معشوق نیز به تصویر کشیده شده است. شاعر از قدرت عشق و عواطف انسانی میگوید که میتواند بار سنگینی را بر دوش انسان بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر فقط یک بار بتوانم از زلف تو بهرهمند شوم، میتوانم صد عابد و زاهد را به دستیاری خود بگیرم و به راحتی به هدفم برسم.
هوش مصنوعی: این بیت به احساس شدید عشق و زیبایی اشاره دارد. میگوید که وقتی چهره زیبای معشوق بر دیواری نقش بسته شود، حتی افرادی که زندهاند نیز به نوعی دیوانه خواهند شد و به شدت تحت تاثیر زیبایی او قرار میگیرند، در حالی که دیگران ممکن است در اثر این زیبایی احساس خستگی و مرگ کنند. به عبارتی، زیبایی معشوق میتواند تأثیری عمیق و گاهی حتی ویرانگر بر احساسات انسانها بگذارد.
هوش مصنوعی: تو با تیز کردن نگاهت، به عاشقان نیشی میزنی که از آن نیش، میتوان صد دل شکسته را جریحهدار کرد.
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی به دلهای مردم وارد شوی و آنها را به سوی خود جذب کنی، میتوانی دلها را نزد خود جمع آوری و نگهداری کنی.
هوش مصنوعی: عشق تو مانند آتش سوزانی است که بسیار دردآور و سخت است، اما با این حال، من تمام توانم را صرف این عشق میکنم و حاضر هستم برای آن هر تلاشی انجام دهم.
هوش مصنوعی: زمانی که به خاطر دوری و جدایی تو اشک میریزم، چند نفر از دوستان و آشنایان هم در آن لحظه متأثر و غمگین خواهند بود.
هوش مصنوعی: خسرو بیچاره از شدت اندوه خود، حتی میتواند سنگینی کوهی را بر دوش یک مورچه تحمل کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل چون تهی از دردوغم یار توان کرد
این ظلم چسان بر دل افگار توان کرد
هر دل که پرازخون شود از داغ عزیزان
از گریه محال است سبکبار توان کرد
این درد نه دردی است که بیرون رود از دل
[...]
پیکان تو مشکل که به دل یار توان کرد
دیگر چه علاج دل بیمار توان کرد؟
من مردم و یک بار به خاکم نگذشتی
این کوه غمی نیست که هموار توان کرد
کس شغل محبّت نرسانده ست به پایان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.