گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

چشمت گهی از غمزه هشیار نخواهد شد

وین دل ز خراش او بی خار نخواهد شد

گر تیغ زنی بر تن، ور نیش زنی بر جان

ناگاه رود جانش، بیمار نخواهد شد

عشقت ز پی کشتن مردانه به کار آمد

شادم ز غمت باری بیکار نخواهد شد

بر ما فتد ار تابی زان رخ، چه شوی رنجه؟

مهتاب ز افتادن افگار نخواهد شد

بیهوده چه گریم خون اصلاح دل خود را؟

تقویم چو از جدول طومار نخواهد شد

خونخوار بود، خسرو، عاشق ز چنین باده

مست است که تا محشر هشیار نخواهد شد