به خود مبین که چو روی من آفتابی هست
به من نگر که چو من در جهانی خرابی هست؟
ز روشنی رخ تو گر به صد نقاب رود
کسی نداند بر روی تو نقابی هست
دلم ز ناوک چشمت هزار روزن شد
ز صورت تو به هر روزن آفتابی هست
شب من از چه سبب تیره تر بود هر روز
چو از رخ تو به هر خانه آفتابی هست
مهت به عقرب و اینک رهی به عزم سفر
ولی خوشم که دران عقرب انقلابی هست
خط تو فتوی نوشت این چنین و فتوی را
جز آنکه گفتم من با تواش جوابی هست
پریر بر سر بامش بدیدم و گفتم
هنوز بر سر بام من آفتابی هست
لب تو در دلم آمد بپرس هم زان لب
که پر نمک تر ازان هیچ دلی کبابی هست؟
ازین هوس که نشانی بباید از دهنت
وجود را به عدم هر زمان شتابی هست
بر آب دیده خسرو همه جهان بگریست
تبارک الله در دیده تو آبی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق خود اشاره میکند و در عین حال از مشکلات و دردهایی که در اثر دوری از او تجربه میکند، سخن میگوید. او به روشنی و درخشش چهره معشوقش اشاره میکند که حتی پشت نقابها نیز قابل مشاهده است و این زیبایی هر روز در قلب او تأثیر میگذارد. شاعر شبهای تاریک خود را نتیجهی دوری از معشوق میداند، در حالی که نور او باید در هر خانهای باشد. او همچنین به دلتنگی و آرزوی دیدار معشوق پرداخته و به احساسات عمیق خود نسبت به او اشاره میکند. در کل، این شعر بیانگر عشق عمیق و درد جدایی است.
هوش مصنوعی: به خودت نگو که من چقدر زیبا و درخشانم، بلکه به من نگاه کن و ببین که چگونه دنیا در حال نابودی است.
هوش مصنوعی: اگر کسی با صد نقاب هم به روشنی چهره تو نپردازد، هیچکس نمیتواند بفهمد که بر چهره تو چه نقابی وجود دارد.
هوش مصنوعی: چشمهای تو مانند تیرهایی هستند که دل مرا به هزار راه تقسیم کردهاند. از هر یک از این راهها، نوری از زیبایی تو میتابد.
هوش مصنوعی: شب من به چه دلی تیرهتر شد، در حالی که هر روز از زیبایی تو، نوری در هر خانه تابیده است.
هوش مصنوعی: ماه را به عقرب تشبیه کردهاند و اکنون رهسپار سفری هستم. اما برایم خوشایند است که در آنجا، عقرب نشانی از یک تحول و انقلاب وجود دارد.
هوش مصنوعی: خط تو به گونهای نوشت که حکم و نظراتش تنها همان چیزی است که من گفتم و غیر از آن، پاسخی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در بالای خانهاش، پرندهای را دیدم و به او گفتم که هنوز در بالای خانهام نور خورشید وجود دارد.
هوش مصنوعی: دهان تو که پر از نیکی و لطافت است، در قلب من جا گرفته و از آن لبهای شیرین بپرس که آیا هیچ قلبی میتواند بماند که از عشق تو نسوزد؟
هوش مصنوعی: برای برآورده کردن آرزوها و خواستهها، لازم است که نشانهای از آنها در کلام تو باشد، چرا که هر لحظه ممکن است وجود به عدم تبدیل شود.
هوش مصنوعی: خسرو بر سر آب چشمانش، تمام عالم را به عزای خود گریانید. چه زیباست که در چشمان تو نیز آبی وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غبار طرف مزارم به پیچ و تابی هست
هنوز در رگ اندیشه اضطرابی هست
به بانگ صور سر از خاک برنمی دارم
هنوز در نظرم چشم نیم خوابی هست
ز سردی نفس نامه بر توان دانست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.