ترک من دی سخن به ره میگفت
هرکه رویش بدید، مه میگفت
او همیرفت و خلق در عقبش
وحده لاشریک له میگفت
دل به صد حیله میگریخت ز عشق
دل سخن از درون چه میگفت
غلغلی میشنیدم از دهنش
دیده از خویش صد گنه میگفت
دل خطش را زوال جان میخواند
نیمشب را زوالگه میگفت
گفتمش تیر میزنی بر دل
خنده میزد به ناز و نه میگفت
خسرو از دور همچو مدهوشان
نظری میفگند و وه میگفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است. شاعر به توصیف یک معشوقه میپردازد که با هر حرکتش، دلها را به شور و التهاب میآورد. او از جذابیت و تاثیر عمیق این معشوق بر مردم صحبت میکند که با دیدن او، به ذکر خداوند میپردازند. دلش نگران عشق است و احساسات پیچیدهای را از درون خود بیان میکند. در نهایت، شاعر با اشاره به غم و شوق توامان، به تصویرسازی از خسرو (که به نوعی نماد عاشق است) میپردازد که در دور دست، با نگاهی به جاذبه و زیبایی معشوق، به وجد میآید.
هوش مصنوعی: هر کس که به چهرهی معشوقم نگاه میکرد، گویی ماه در گوشهای از آن چهره سخن میگفت.
هوش مصنوعی: او به راه خود میرفت و مردم پشت سرش با یکدلی و بدون شریک نام خدا را میبردند.
هوش مصنوعی: دل با وجود تمام تلاشی که میکرد تا از عشق فرار کند، در واقع از عمق وجودش چیزهای دیگری میگفت.
هوش مصنوعی: از حرفهای او صدای شلوغی میشنیدم و با اینکه خودش میدانست چقدر خطا دارد، باز هم بیخود میگفت.
هوش مصنوعی: دل به خط خود میگوید که جان در حال زوال است و در نیمهشب، احساس میکند که همه چیز در حال پایان است.
هوش مصنوعی: به او گفتم که دل را هدف تیر خود قرار میدهی، ولی او با ناز و سرگرمی خنده میزد و چیزی نمیگفت.
هوش مصنوعی: خسرو از دور به حالت کسی که مست است، نگاهی میاندازد و با شگفتی میگوید "وای".
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از دل و جان دعای شه میگفت
گه نظر مینمود و گه میگفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.