گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

از رخت ارغوان نمودار است

وز رخم زعفران نمودار است

نقش سودا که هست بر جانم

لب و خطش ازان نمودار است

آن ستاره که ریخت مژگانم

از زمین آسمان نمودار است

ز آتش و دود و شعله دوزخ

سینه عاشقان نمودار است

نرگس ناتوان جادویت

از فریب جهان نمودار است

سر زلفت ز دود دل نقشی ست

لب لعلت ز جان نمودار است

دیدم از توتیای بینایی

خاک آن آستان نمودار است

لاله زار و سرشک خسرو بین

از بهار و خزان نمودار است