کدام سنگدلت شیوه جفا آموخت
که ناز و شوخیت از بهر جان ما آموخت
کتاب صبر همان روز، من فرو شستم
که خوبی تو ترا تخته جفا آموخت
فلک نگر که چه خط کرد بر جریده حسن
جفا درست و وفاداریت خطا آموخت
جراحت جگر خستگان چه می پرسی؟
ز غمزه پرس که این شوخی از کجا آموخت
دلی نماند که از تن نبردیش عمدا
معلم تو که بوده ست، کاین دعا آموخت؟
ز من که عاشق و مستم صلاح کار مجوی
چه جای زرگری آن را که کیمیا آموخت
چه روز بود که آمد خیال تو در چشم؟
که غرق کرد مرا و خود آشنا آموخت
دل رقیب نسوزد ز آه من، چه کنم؟
نمی توان سگ دیوانه را وفا آموخت
نیافت خسرو گمگشته خویش را، با آنک
ز گرد نامه تو خط والضحی آموخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج ناشی از عشق و جدایی صحبت میکند. او به سنگدلی کسی اشاره میکند که جفاکاری را آموخته و با ناز و شوخی، دل او را شکسته است. شاعر از روزی میگوید که دیگر نمیتواند صبر کند و با دیدن خوبی محبوب، جفا را به خوبی ترجیح میدهد. با اشاره به آلام خود، او به جراحتهای قلب و غمزههای محبوبش میپردازد و از خود میپرسد که معلم او کیست که چنین دردهایی را یاد گرفته است. در نهایت، او به غم دل رقیب و ناتوانی در جلب محبت دیگران اشاره میکند و به این نتیجه میرسد که عشق واقعی و وفاداری نمیتوانند به سادگی آموزش داده شوند.
هوش مصنوعی: کدام بیرحم به تو یاد داد که اینگونه بیمهری کنی؟ که ناز و ظرافت تو فقط به خاطر ناراحتیهای ماست.
هوش مصنوعی: در آن روزی که من از صبر و تحمل فاصله گرفتم و در برابر مشکلات تسلیم شدم، فهمیدم که مهربانی و خوبی تو بیرحمی و سختی را به من آموخته است.
هوش مصنوعی: به آسمان نگاه کن که چه نقشی بر روی لوح زیبایی کشیده است. بیرحمی و وفاداریات را به اشتباه یاد گرفتهای.
هوش مصنوعی: از درد دل خستهدلها چه میپرسی؟ بهتر است که از نگاه معنادار بپرسی که این بازیگوشی و شیطنت را از کجا یاد گرفته است.
هوش مصنوعی: هیچ دلی باقی نمانده که از جسم و جانش جدا نشده باشد. معلم تو کیست که این دعا را به تو آموخته است؟
هوش مصنوعی: از من عاشق و دلبسته نباید انتظار کار و تدبیر داشت، مثل این است که از زرگر خواسته شود طلا را بیاموزد.
هوش مصنوعی: یک روز خاص بود که تصویر تو در چشمانم ظاهر شد و با خودم غرق در احساسات شدم و آشنایی با تو را یاد گرفتم.
هوش مصنوعی: دل رقیب از درد و اندوه من نمیسوزد، من چه میتوانم بکنم؟ نمیتوان به یک سگ دیوانه وفاداری و پایبندی آموخت.
هوش مصنوعی: خسرو نتوانست یار گمشدهاش را پیدا کند، با آن که از نامه تو یاد خط والضحی را گرفته بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه منت است اگر شیوه ی وفا آموخت؟
محبتی که به ما می کند، ز ما آموخت
به راه شوق ندانم کدام جلوه ی او
شکسته پایی ما را به نقش پا آموخت
ز دیده آب رود بی غبار کوی توام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.