هر که راکن مکن هوش و خرد در کارست
مشنو، از وی سخن عشق که او هشیارست
ای که بر جان ننهی منت تیر خوبان
پای ازین دایره گرد آر که ره پر خارست
نامه گو باش سیه روی هم از رسوایی
دل کشیدن ز خط خوش پسران دشوارست
ای مؤذن که مرا جانب مسجد خوانی
کار خود کن که مرا با می و شاهد کارست
تن که بر وی نوزد باد هوایی، مرده ست
دل که در وی نبود زندگیی، مردارست
غازی پیر کند ریش به خون سرخ و منم
مفسد پیر و خضابم می چون گلنارست
از پی دارو در دیده کشد خلق شراب
داروی دیده من خاک در خمارست
بت پرستم من گمره که تو زاهد خوانی
وین که تسبیح به دستم نگری زنارست
خسروا، در دل افسرده نگیرد غم عشق
هست جایی اثر سوز نمک کافگارست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد و بررسی وضعیت انسانی میپردازد و به مفاهیمی چون عشق، خرد، و تضادهای درونی میپردازد. شاعر به کسانی که در کار عشق، عقل و هوش خود را نادیده میگیرند هشدار میدهد و از آنها میخواهد که از مسیر پرخطر دور شوند. او همچنین به نقد زاهدانی میپردازد که به ظاهر دیندارند، اما معنی عشق و شور را درک نمیکنند. غم عشق را نیز موضوعی میداند که به دلهای ناامید لطمه میزند. در کل، شعر به تنهایی، رنج و جهل بشر در مواجهه با عشق و زندگی را مورد تأمل قرار میدهد.
هوش مصنوعی: هر کس که عقل و درک او در کارهای مهم قرار دارد، نمیتواند از او در مورد عشق سخن بگویی، زیرا او بسیار آگاه است و تمرکزش بر مسائل جدی است.
هوش مصنوعی: ای کسی که بر روح خود بار مشکلات عشق را مینگاری، از این چرخه و دنیا که پر از درد و رنج است، پا بکش و دور شو.
هوش مصنوعی: بگو که من سیهرو هستم و به خاطر رسواییای که دارم، از خط خوش پسران دل کندن بسیار سخت است.
هوش مصنوعی: ای مؤذن، تو که مرا به سمت مسجد دعوت میکنی، بهتر است که به کار خود بپردازی چون من مشغول لذت بردن از شراب و زیباییها هستم.
هوش مصنوعی: آدمی که به او نسیم زندگی نوزد، مثل مرده است. اگر در دل او زندگی نباشد، او نیز مرده به حساب میآید.
هوش مصنوعی: پیر غازی ریشش را به رنگ خون سرخ در آورده و من نیز به عنوان فرد فاسد، موهای سفیدم را مانند گلنار رنگ کردهام.
هوش مصنوعی: مردم به دنبال درمان دردهای خود در شراب هستند، در حالی که درد چشم من ناشی از عشق است و خاکی که بر چشمانم نشسته، این درد را چند برابر کرده است.
هوش مصنوعی: من به عشق مجسمهام به گمراهی افتادهام در حالیکه تو خود را پارسا میدانی و به من نگاه میکنی که تسبیح به دست گرفتهام، اما در واقع به بندگی چیزی غیر از تو مشغولم.
هوش مصنوعی: در دل کسی که ناامید و غمگین است، عشق نمیتواند تاثیری بگذارد. در جایی دیگر، درد و رنج ناشی از عشق، قابل تحملتر و کمرنگتر به نظر میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این همۀ گریه ی خونین که برین رخسارست
اثر خندۀ خونین یکی سوفارست
گرچ یادم نکنی هیچ فراموش نهٔ
که مرا با تو و یادِ تو فراوان کارست
ترک عادت، همه گر زهر بود، دشوارست
روز آزادی طفلان به معلم بارست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.