سرمه اندر چشم خودبین می کنی
شانه اندر زلف پرچین می کنی
از ستم چندین که کردی کس نکرد
بس کن، از بهر که چندین می کنی؟
در غم لبهای من گویی بمیر
مرگ را بر بنده شیرین می کنی
بگذری از مهر و گویی کاین کنم
مهر می باید ترا کاین می کنی
تا بود ما و خیالت در شرف
چشم خسرو پر ز پروین می کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.