چتر عنبروش کن از گیسو که سلطان منی
ترک لشکرکش کن از مژگان که خاقان منی
زلف بالا کن، ببند آن روزن خورشید را
کآفتابم نیست حاجت، چون تو مهمان منی
جان من گم گشت پیشت، نیست آن جای دگر
تا تو بردی جان من یا خود تو هم جان منی
از لطافت جوهرت را خود نمی دانم که چیست؟
پامنه بر من که مورم چون سلیمان منی
در دلم باشی و هرگز سایه بر من نفگنی
بارک الله آخر، ای سرو، از گلستان منی
دوش دل بردی و می خواهی که امشب خون کنی
من بحل کردم، اگر حجاج قربان منی
کافرت کردند خلقی، بس که ناحق کشتیم
کافری نزدیک خلق، اما مسلمان منی
چون تو مهمانی و آنگه خانه خسرو غمت
یارب، این خواب است، ای یوسف، به زندان منی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر عشق و محبت عمیق را به تصویر میکشد. شاعر به محبوب خود میگوید که او سلطان قلب اوست و با زیباییهایش او را مجذوب کرده است. او از محبوب میخواهد که با زلفهایش آفتاب را بپوشاند، چون وجودشبرای او کافی است. شاعر درباره جدایی و درد دل خود صحبت میکند و میگوید که جانش را به خاطر محبوباش فدای میکند. او همچنین اشاره میکند که دیگران او را ناحق میکشند اما در دلش محبوباش را مسلمان میداند. در نهایت، شاعر از خواب و خیال خود میگوید که محبوب به زندانی و درد دلش تبدیل شده است. این شعر آکنده از احساسات عاشقانه و longing برای وصال است.
هوش مصنوعی: حجم موهایت را مانند چتر بر سرم بگستران که تو سلطانت را به من نشان میدهی و با نگاههای نازکت دنیای من را تحت تسلط خود درآور.
هوش مصنوعی: موهایت را بالا کن و آن پنجره را ببند که نور خورشید نیاز من نیست، چون تو مهمان منی.
هوش مصنوعی: عشق من از بین رفته و در دلم فقط تو را میبینم، دیگر هیچ جایی برای من وجود ندارد. تو آن کسی هستی که روحم را به خودت اختصاص دادهای یا ممکن است خودت هم جزئی از روح من باشی.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که ویژگیهای واقعی تو چیست و چه زیباییهایی در وجودت نهفته است. ولی میدانم که من مانند موریانهای کوچک هستم که تحت تأثیر عظمت و زیبایی تو قرار گرفتهام، همچون سلیمان که قدرتش در فهم و ادراک بینظیر بود.
هوش مصنوعی: وقتی در قلب من حضور داری، هرگز هیچ سایهای بر من نخواهی افکند. خوشا به حال من که تو، ای سرو، از باغ و گلستان من هستی.
هوش مصنوعی: دیشب دل مرا بردی و حالا میخواهی که امشب مرا دچار درد و رنج کنی. من همه چیز را حل و فصل کردم، اگرچنانچه تو مانند حجاج برای من قربانی شوی.
هوش مصنوعی: عدهای به خاطر نادانی و بدفهمی معتبر نمیشمارند و به ما اتهام کفر میزنند، هرچند که ما در دل خود ایمان داریم و مسلمانیم.
هوش مصنوعی: زمانی که تو مهمان هستی و در اینجا که خسرو نام دارد، غم تو بر من سنگینی میکند. ای یوسف، آیا این خواب است یا اینکه تو در زندان من قرار داری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.