گر تو سیمین سرو را شکل سرافرازی دهی
بنده را در ناله با بلبل هم آوازی دهی
بهر مردن گشتم اینک ساخته تا کی هنوز
نرگس بدخوی را تعلیم بدسازی دهی
آب چشم من که شد غماز حال من به خون
کسوت لعلش همی تعلیم غمازی دهی
بت پرستی دلم بسیار شد،وقت است اگر
تیغ کافر کش به دست غمزه غازی دهی
داد این مرهم بده کز زیر پایت دور ماند
چون به صف عاشقان داد سرافرازی دهی
یار در دل، خسروا و جانم آخر، شاید آنک
پادشاه را با گدایی خانه انبازی دهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و دلتنگی خود اشاره میکند و از معشوق میخواهد که زیبایی و شرافت خود را به او اعطا کند. او از حسرت و نالههایی که با بلبلان همصدا است میگوید و از سختیهای زندگی و عشق مینالد. شاعر به معشوق یادآوری میکند که چشمان او گواه حال دلش هستند و از او میخواهد که به ناامیدیها و غمهایش پایان دهد. او همچنین به بتی که در دل خود پرستش میکند اشاره میکند و خواهان آن است که معشوقش جوانب مثبت را به او بیاموزد. زندگی عاشقانهاش را در کنار معشوق، همچون دوستی بین شاه و گدا توصیف میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو به سرو نقرهای مانند زیبایی و شکوه دهی، من نیز مانند بلبل در نالهام همصدا خواهم شد.
هوش مصنوعی: برای مرگ آماده شدم و حالا به چه دلیلی هنوز در تلاش هستی تا نرگس بدخلق را درست کنی؟
هوش مصنوعی: وقتی که اشک من به تنهایی و غم و اندوه من اشاره میکند، رنگ لبهای من به مانند خون، نشاندهنده آن درد و غم است که به دیگران میآموزد.
هوش مصنوعی: دلم به شدت به بت پرستی مشغول شده است، وقت آن رسیده که اگر تیغ کافری در دست داری، به غمزه و ناز بکشانی.
هوش مصنوعی: این مرهم را بده که از زیر پای تو دور نماند، چون وقتی به صف عاشقان میروی، سرافراز میسازیش.
هوش مصنوعی: معشوق در دل من قرار دارد، و ای کاش که جانم هم با او باشد. شاید تو بتوانی پادشاه را با آدمی فقیر همنشین کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.