بر لب اثر شراب داری
وز غمزه خیال خواب داری
شب خسپی و ما کنیم فریاد
آگه نشوی، چه خواب داری؟
نارسته ز پوست می نماید
خطت که ز مشک ناب داری
در آب حیات غرقه شد خضر
زان سبزه که زیر آب داری
تری خطت بجای خویش است
هر چند بر آفتاب داری
لب از تو و دل ز من، خوشی کن
چون هم می و هم کباب داری
خون ریز که گر بپرسدت کس
در هر مژه صد جواب داری
گفتی کنمت به غمزه بسمل
بسم الله اگر شتاب داری
گر کشتنی است بنده خسرو
بیهوده چه در عذاب داری؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق، زیبایی و احساسات عمیق اشاره دارد. شاعر از اثر شراب بر لب و غمزههای دلربا سخن میگوید و به شب فریاد میزند که به خوابش نرود. اشاره به زیبایی و خطی که از مشک ناب میآید، نشان از جذابیت معشوق دارد. شاعر به زندگی و آب حیات اشاره میکند و میگوید که هرگز نمیتواند از عشق و جذابیت معشوقش جدا شود. او همچنین از درد دل و احساسات عمیق خود در برابر معشوق میگوید و تأکید میکند که عشقش او را در عذاب قرار داده، اما با تمسخر میپرسد که چرا باید درد و عذابی را تحمل کند اگر همین عشق او را خوشحال میکند. در نهایت، احساسات معشوق و عشق در این شعر به زیبایی و عذابی مشترک تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: بر لب تو نشانهای از شراب وجود دارد و در دل تو، به خاطر غمزهها، خواب و خیال پرجنب و جوش جاری است.
هوش مصنوعی: ما در شب خوشحالیم و فریاد میزنیم؛ اگر تو بیدار نشوی، چقدر خوابآلود هستی؟
هوش مصنوعی: آثار زیبایی چهرهات مانند نشانهای از پوست انگور به نظر میرسد، چرا که تو از مسک نابی سرشار هستی.
هوش مصنوعی: خضر (پیامبر) در آب حیات غرق شد بخاطر آن سبزهای که زیر آب داری. یعنی زیبایی و جذابیتهای موجود در زندگی، ممکن است انسان را به سمت چیزهایی بکشاند که شاید خروج از آنها دشوار باشد.
هوش مصنوعی: نقش تو همیشه و در هر حال جایگاه خود را دارد، حتی اگر در نور خورشید نمایان باشد.
هوش مصنوعی: دهان تو پر از لذت و دل من پر از احساسات است، پس از لحظههای خوب بهره ببر چون هم شراب و هم کباب داری.
هوش مصنوعی: اگر از تو دربارهی دلایل خشونت و ظلم بپرسند، هر مژهات میتواند به توانی از پاسخهای مختلف اشاره کند.
هوش مصنوعی: گفتی با ناز و عشوهات مرا مجروح میکنی، اما اگر عجله داری، بسم الله.
هوش مصنوعی: اگر قرار است بندهی خسرو را بکشید، چرا این همه در عذاب و زحمت به سر میبرید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا ، لب چون شراب داری
رخساره چو آفتاب داری
در پیش ضیای آفتابت
از ظلمت شب نقاب داری
جمله نمکی و جان ما را
[...]
امشب که به سر شراب داری
مشکن دل ما که تاب داری
تقصیر نکرده در هلاکم
با غمزه چرا عتاب داری
آشوب قیامتش غباریست
[...]
در دیده زباده خواب داری
بر چهره ز طره تاب داری
چون زلف پریش خویش بر خویش
پیچیده و اضطراب داری
در سر هوس قتال داری
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.