جان ز هجرت چیست، زار افتاده ای
دل ز عشقت بیقرار افتاده ای
من کیم، زاری حزینی بیدلی
غم خوری بی غمگسار افتاده ای
دردمندی مستمندی خسته ای
کارزار کار زار افتاده ای
خاکی بی آبرویی در هوا
آتشین آهی ز کار افتاده ای
دردنوشی، جانفروشی در خروش
بیکسی بی کار و بار افتاده ای
جان غریبی، بی نصیبی از حبیب
دور از یار و دیار افتاده ای
مبتلایی بینوایی در بلا
جان نثار دل فگار افتاده ای
بلبلی با غلغلی بی روی گل
وز میانه بر کنار افتاده ای
پای در گل، دست بر دل، سر به پیش
رفته عزت، سخت خوار افتاده ای
بیدلی بی دلبری بی مونسی
بی زر و بی زور و زار افتاده ای
خسته فرهادی، شکسته وامقی
خسروی بی خواستگار افتاده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره حال و وضعیت کسی است که در غم و اندوه عمیقی به سر میبرد. این شخص به خاطر هجرت و دوری از عشق و یار، دچار بیقراری و رنج شده است. او خود را در وضعیتی بسیار زار و بینوا میبیند و به دنبال یاری است، اما در تنهایی و بیکسی گم شده است. توصیفاتی از درد و غم وجود دارد که نشان میدهد او در زندگی با مشکلات بسیاری روبروست، از جمله بیاحترامی و فقدان محبت. در نهایت، او به ظلمت و یأس دچار شده و احساس میکند که عزت و مقامش از بین رفته است.
هوش مصنوعی: جان من از هجرت چه میگوید، دل من به خاطر عشق تو در حال زاری و بیقراری است.
هوش مصنوعی: من کیستم که در آلام و اندوههایی گم شدهام، در حالی که به دلگرمی و تسلی نیاز دارم؛ بدون اینکه کسی باشد تا به من آرامش بدهد.
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت در درد و رنج است، در حالتی نشئه و گیج به سر میبرد و خسته به نظر میرسد، گویی در یک نبرد و جنگ سخت گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: یک انسان بی اعتبار و بی ارزش در فضایی پر از تنش و هیجان، نالهای از دل شکستگی و عدم موفقیت سر میدهد.
هوش مصنوعی: دردی طاقتفرسا و جانفرساست وقتی در تنهایی و بیتفاوتی به حال خود افتادهای.
هوش مصنوعی: زندگی سختی را پشت سر میگذارم، از عشق و محبت بیبهرهام و در دوری از معشوق، از وطن و سرزمین خود نیز جدا افتادهام.
هوش مصنوعی: شما در وضعیتی سخت و غمانگیز قرار دارید و احساس میکنید که جان خود را برای عشق و دلشکستگیتان فدا کردهاید.
هوش مصنوعی: پرندهای با صدای زیبا و شوق، کنار گلی قرار گرفته است و از دل طبیعت به آن گل نگاه میکند.
هوش مصنوعی: پای تو در گل گیر کرده و دل تو در درد و رنج است، ولی با افتخار و سربلندی به جلو میروی، در حالی که به شدت به زمین افتادهای و خوار شدهای.
هوش مصنوعی: بیدلی بی دلبری، بی یار و بی پول و قدرت، در حالتی زار و نزار افتادهای.
هوش مصنوعی: فرهاد، خسته و ناامید، به وضعیت نامناسب و تنهایی خسرو دچار شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سخت در بستر نزار افتادهای
از چه روای جان ز کار افتادهای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.