گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای لبت شهر پر شکر کرده

لاله را داغ بر جگر کرده

خط سبزت به گرد چشمه نوش

سر از آب حیات بر کرده

لب لعلت ز بهر راحت روح

قند را با گلاب تر کرده

رفته از دیده در جگر تیرت

وز ره دل به جان گذر کرده

خم و پیچ خط تو خسرو را

داغ دیرینه تازه تر کرده

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode