گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای لبت شهر پر شکر کرده

لاله را داغ بر جگر کرده

خط سبزت به گرد چشمه نوش

سر از آب حیات بر کرده

لب لعلت ز بهر راحت روح

قند را با گلاب تر کرده

رفته از دیده در جگر تیرت

وز ره دل به جان گذر کرده

خم و پیچ خط تو خسرو را

داغ دیرینه تازه تر کرده

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عراقی

عاشقی ترک خواب و خور کرده

جای خود را ز گریه تر کرده

حیرت حسن دوست جانش را

از تن خویش بی‌خبر کرده

دایم اندر نماز و روزهٔ عشق

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
امیرخسرو دهلوی

ای رخت شمع حسن برکرده

شب عشاق را سحر کرده

مه به زلف تو گم شده، خود را

می بجوید چراغ بر کرده

لب تو بر شکر نهاده خراج

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه