گر چه که هست خون دل باده خوشگوار تو
سر خوش و شیرگیر شد نرگس پر خمار تو
سرو بلند ونخل تر گه گهی آورم به بر
وه که بدین کجا رود آرزوی کنار تو
تیر بر آهوان زنی، غمزه به ما از آن سبب
رشک شکار تو ز من، رشک من از شکار تو
چشم من است و خاک ره رفته، بتا بیا ببین
دیده که خاک می خورد در ره انتظار تو
چون سر و کار شد مرا با چو تویی به دوستی
رسم وفا نباشد، ار سر بنهم به کار تو
از پی تو ز خون دل شربت مهر ساختم
نیز نکرد رحمتی چشم حرامخوار تو
هست چو یادگار تو غم که مباد در دلی
جای به سینه کرده ام از پی یادگار تو
بی تو که زنده مانده ام سیر نمای رو به من
تا برهد ز ننگ جان خسرو بیقرار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلتنگی خود برای معشوق میگوید. او با توصیف زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر خود، نشان میدهد که چگونه این عشق او را سرمست و شاداب کرده است. شاعر به تصویر کشیدن احساسات عمیقش و دردهای ناشی از دوری میپردازد و به یادگارهایی از معشوق اشاره میکند که در دل او جاودانه است. در نهایت، او از بیقراری و longing خود برای دیدن معشوق میگوید و آرزو دارد که معشوق به او نگاهی کند تا از این درد رهایی یابد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل من پر از درد و رنج است، اما میوه کام دل من، شراب خوش و دلپذیر توست و نرگس پر از خواب و بیقرار تو، سرشار از شادی و نشاط شده است.
هوش مصنوعی: سرو بلند و نخل تر را گهگاهی به کنار خود میآورم، اما نمیدانم آرزوی بودن کنارت به کجا میرسد.
هوش مصنوعی: تو با نگاه فریبندهات در دل ما میزنی و ما را میسوزانی. زمانی که تو به آهوان تیر میزنی، من از تو حسادت میکنم که چقدر خوش شانس هستی در شکار کردن. در واقع، من به خاطر تو از تو حسادت میکنم.
هوش مصنوعی: چشم من به خاکی دوخته شده که در راه تو افتاده است. ای بت زیبا، بیا و ببین که چگونه چشمم در انتظار تو، بر آن خاک میافتد.
هوش مصنوعی: وقتی که با کسی مثل تو در ارتباط میشوم، دیگر دوستی و وفا برایم معنایی ندارد، حتی اگر تمام وجودم را به کار تو اختصاص دهم.
هوش مصنوعی: به خاطر تو از دل زخمیام شرابی از محبت درست کردم، اما چشمان بیرحم تو هیچ رحمی به من نکردند.
هوش مصنوعی: غمی که یاد تو را به همراه دارد، در دلم جا گرفته و امیدوارم هیچگاه به دلی دیگر راه نیابد.
هوش مصنوعی: بی تو که هنوز زنده هستم، روی خود را به من نشان بده تا ننگ جان خسرو (خود) از بین برود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای شده پای بند جان طره مشکبار تو
برده مرا قرار دل سنبل بی قرار تو
از پی آنکه تا کند هر سحری صبوحی ای
از می لعل اشک من، نرگس پر خمار تو
روی مرا بخون دل کرد نگار و می کند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.