ای زندگانی بخش من لعل شکر گفتار تو
در آرزوی مردنم از حسرت دیدار تو
گر شهد بینم در زبان یا آب حیوان در دهان
تحقیق می دانم که آن نبود به جز گفتار تو
معذوری ار زلف سیه پوشی به روی همچو مه
سیری ندارد هیچگه چون دیده از دیدار تو
گر خود ترا زین چشم تر دشواری آید در نظر
بیرون کشم دیده ز سر آسان کنم دشوار تو
زین پس به خوبان ننگرم، در کوی ایشان نگذرم
گر هیچ، یک ره جان برم از غمزه خونخوار تو
خواهی نمک زن ریش را، خواهی بکش درویش را
هر خون که باشد خویش را بر بسته ام دربار تو
در کوی تو بر هر دری افتاده می بینم سری
این نیست کار دیگری جز کار تو، جز کار تو
چون غم به گفتار آورم یا دیده در کار آورم
چون رو به دیوار آورم باری بود دیوار تو
خواهی که بهر خنده ای پیش افگنی افگنده ای
اینک چو خسرو بنده ای او بنده دیدار تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عشق و تمایل به دیدار معشوق پرداخته است. شاعر به زیباییهای گفتار و حال معشوق اشاره میکند و از حسرت و آرزو برای دیدار او صحبت میکند. او تأکید دارد که هیچ چیز نمیتواند جایگزین معشوق شود، حتی شیرینیهای زندگی. شاعر از بیتابی و دشواریهای عاشقانه میگوید و نشان میدهد که حتی اگر با مشکلاتی روبرو شود، باز هم به عشق و وفاداری خود ادامه میدهد. او میگوید که همه چیز به معشوق برمیگردد و در نهایت، عشق به معشوق او را به سمت خود میکشاند.
ای خوش گفتاری که به من جان میدهی در آرزوی دیدار با تو هستم
اگر کسی را ببینم که زیبا صحبت میکنم میدانم که او کسی به جز تو نیست
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که با وجود زیبایی زلف سیاه تو، هیچ دلیلی برای خجالتزده بودن وجود ندارد، زیرا وقتی که چشمم به روی زیبای تو میافتد، هیچ نگرانی دیگری برای من باقی نمیماند.
اگر تو از دیدن چشم های گریان من ناراحت میشوی چشمانم را برای تو از سر بیرون میاورم و تو را راحت میکنم
پیش هیچ انسان دیگری نمیروم و به کسی نگاه نمیکنم تا بار دیگری تورا ببینم
هوش مصنوعی: اگر بخواهی میتوانی به زنی که نمکدار است، بیمحابا به او نزدیک شوی و یا به درویشی که در فقر و غم است، آسیب برسانی. من هر نوع قیدی که نسبت به خودم دارم را در پیشگاه تو گسستهام.
هزاران انسان دیوانه میبینم و شک ندارم که همه این دیوانگان حاصل زیبایی توست
اگر هرگاه ناامید یا ناراحت بشوم تنها در کنار تو آرامش پیدا میکنم
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به خاطر خنده و شادی دیگران، خود را در معرض دید قرار دهی، بدان که همانند خسرو که بنده و غلام حضور محبوبش است، تو نیز بنده ملاقات او هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم ز پند من شود تغییر در اطوار تو
تخفیف یابد اندکی بد خوشی بسیار تو
آن پند کج تاثیر خود باد مخالف بود و شد
بر جان من آتش فشان از خوی آتش بار تو
شمشیر جلاد اجل تیز است و قتل یک جهان
[...]
ای طلعت سیمین بران آیینهٔ رخسار تو
صبح بناگوش بتان، یک پرتو از انوار تو
شد ملک دل ها سر به سر، از طرّه ات زیر و زبر
گبر و مسلمان خیره سر، در حلقهٔ زنّار تو
شبهای هجران شمه ای، از بخت ظلمت زای من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.