آن کیست که می آید صد لشکر دل با او
درویش جمالش ما، سلطان دل ما او
بی صبح و شبی خواهم کو را غم خود گیرم
من گویم و او خندد، تنها من و تنها او
مستم ز خیال او من با وی و وی با من
یارب، چه خیال است این، اینجا من و آنجا او
هجرم که ز چرخ آمد، از آه خودش زین پس
تا سوخته نگذارم، یا من به جهان یا او
مهتاب چه خوش بودی، گر بودی و من تنها
لب بر لب و رو بر رو، او با من و من با او
گویند مرا آخر دیوانگیت خو شد
دیوانه چرا نبوم، ماه من شیدا او
من خسرو او زیبا بنگر که چه ننگ است این
دیباچه دلها من، آیینه جانها او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.