بنشین نفسی کز همه لطف تو بس است این
بستان که ز جانم نفس باز پس است این
در هستی من چند زنی شعله هجران
آخر دل و جان است، نه خاشاک و خس است این
گفتم که گزیدم لب چون قند تو در خواب
خندید و شکر ریخت که خواب مگس است این
ای باد، برو این نفس از ما برسانش
کای عیسی جانها، گرو یک نفس است این
خوش می کنم اندر هوس روی تو جانی
هست ار چه خوش آینده و ناخوش، هوس است این
گفتم که به فریاد رس از غمزه خویشت
تیری به من انداخت که فریادرس است این
من بنده آن چشم که از گوشه چشمم
شب دیدی و گفتی که بر این در چه کس است این؟
خسرو چه کند ناله عشاق، میا تنگ
کاخر هم ازان قافله بانگ جرس است این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و longing (دلتنگی) است. شاعر از لطف و زیبایی معشوق صحبت میکند و بیان میکند که نفس کشیدن و وجود او به خاطر معشوق کافی است. او احساسات عمیق خود را به تصویر میکشد و به درد و رنج ناشی از جدایی اشاره میکند. همچنین، شاعر از معشوق خود میخواهد که به او خبر خوبی برساند و بیانگر این است که دلبستگیاش به زیباییهای معشوق، زندگیاش را پر از شور و شوق کرده است. در نهایت، او به تب و تاب عشق و احساساتی که بر او حاکم است، میپردازد.
هوش مصنوعی: لحظهای استراحت کن، چرا که همه زیباییها و مهربانیهای تو برای من کافی است. این باغ عشق، آنچنان برای من ارزشمند است که نفس کشیدن از آن برای جانم فراتر از هر چیز دیگری است.
هوش مصنوعی: در وجود من، حس جدایی همچون شعلهای سوزان وجود دارد که تمام دل و جانم را در خود گرفته است. این احساسی عمیق و غیرقابلانکار است و نمیتوان آن را به چیزهای بیاهمیت و پیش پا افتاده تشبیه کرد.
هوش مصنوعی: به او گفتم که لبهای شیرینت را مینوازم، اما او در خواب خندید و شکر جاری کرد، چرا که این حالت مثل خواب مگس است.
هوش مصنوعی: ای باد، برو و این نفس ما را به او برسان که ای عیسی جانها، این نفس ارزشمند و باارزش است.
هوش مصنوعی: من به یاد روی تو خوشحالم، اگرچه آیندهام روشن نیست و ممکن است ناامیدکننده باشد، اما این فقط یک آرزو و هوس است.
هوش مصنوعی: وقتی از کسی خواستم که به کمکم بیاید و از درد و غم من بکاهد، او با یک نگاه پرمعنی و نافذی به من نگاه کرد که نشان میداد خودش نیز درگیر درد و رنج است.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار آن چشمی هستم که از لابهلای پلکهایم شب را دیدی و پرسیدی که بر این در چه کسی است؟
هوش مصنوعی: خسرو چه کاری میتواند بکند وقتی که عاشقان ناله میزنند؟ بیا، چرا خود را در تنگنا قرار دهیم، زیرا از آن سو هم صدای جرس قافله به گوش میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیمار غمت را نفس بازپس است این
پاس نفسش دار که آخر نفس است این
بی واسطه گفت زبان پرسش او کن
کش واسطه رحمت جاوید بس است این
ای بوالهوس از معرکه عشق و ملامت
[...]
گر با تو نیم دولتم ایشوخ بس است این
کز دور مرا بینی و گویی چه کس است این
گفتی که شبت ناله بسی پست برآید
مارا نفسی نیست مگر هم نفس است این
پروانه تواند برخ شمع نظر دوخت
[...]
هنگام و دم نزغ، خراب نقس است این
این حالت نزع است، دلم را هوس است این
می آیی و در خرمن ما می زنی آتش
در طعنه میندیش، که خاشاک خس است این
طوطی چو رود سوی شکر تلخ دهانان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.