یار بی فرمان و دل هم همچنان
یک دمی باقی و همدم همچنان
شانه کردن زلف را چندین چه سود؟
بسته چندین دل به هر خم همچنان
هر کسی پندی شنید و صبر کرد
کار من دشوار و در هم همچنان
عشق صد گونه بلا بر من فگند
کفه امید من کم همچنان
هر شبی تا روز با خود بهر صبر
صد فسانه گویم و غم همچنان
جان نفس بشکست و در پرواز شد
دل به دام فتنه گر کم همچنان
شد ز یاران دیده خسرو را خراب
عشق را بیناد محکم همچنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.