تیغ برکش که تا ز سر برهیم
تیر بگشای کز نظر برهیم
آشکارا مکش که تا باری
هم ز سر هم، ز درد سر برهیم
خشم کن تا بمیرم اندر حال
از تو وز خویشتن دگر برهیم
آخرم جرعه ای ببخش از لب
تا ازین عقل حیله گر برهیم
گفتیم «خوش بزی و عشق مباز»
زنده از دست تو اگر برهیم
وه که شب در میان کنم نروم
از تو روزی که، ای پسر، برهیم
غم خسرو بگویمت که اگر
از رفیقان بی هنر برهیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی در مورد عشق و جدایی سخن میگوید. شاعر از محبوبش میخواهد که با تیز کردن تیغ یا آزاد کردن تیر، به او اجازه دهد تا از مشکلات و دردسرهای ناشی از عشق رهایی یابد. او همچنین از محبوبش تقاضای لحظهای آرامش و جرعهای نوشیدنی میکند تا بتواند از عقل و تدبیر خود که به او زخم میزند، فرار کند. در نهایت، شاعر میگوید که خوشبختی در عشق را آرزو کرده، اما به دلیل جدایی از محبوبش، دیگر نمیتواند زندگی کند و از غم و رنج بیهنرانی رفیقانش نیز گلایه میکند.
هوش مصنوعی: تیغ را به درستی بکش تا از خطر نجات یابیم و تیر را رها کن تا از دید دشمن پنهان شویم.
هوش مصنوعی: به طور واضح ابراز نکن که بخواهیم از زیر بار مشکلات خلاص شویم.
هوش مصنوعی: با خشم تو من حالم بدتر میشود و چنان میمیرم که نه تنها از تو، بلکه از خودم نیز رها شوم.
هوش مصنوعی: در پایان، لطفاً جرعهای از لبان خود به من بده تا از این عقل فریبنده رهایی یابم.
هوش مصنوعی: گفتیم خوش زندگی کن و عشق را فراموش کن، اما اگر زندگی را از دست تو بگذرانیم، چگونه زنده خواهیم ماند؟
هوش مصنوعی: آه شب را به صبح نمیرسانم و از تو دور نمیشوم، روزی که فرزندم نجات یابد.
هوش مصنوعی: اگر از دوستان بیهنر دور شویم، غم خسرو را به تو خواهم گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.