اگر چه از تو دل خسته و غمین دارم
بدین خوشم که بتی چون تو نازنین دارم
برای آن که کشم پیش چشم بیمارت
متاع عافیت اینک در آستین دارم
به بند زلف تو زنجیر جان خود سازم
دل ستم زده را چند گه براین دارم
به وصل تو چه بیارم نمود گستاخی
که شحنه ای چو فراق تو در کمین دارم
به ناز بینی و بدخو شدی و هم بد نیست
که دلبری چو تو بدخوی و نازنین دارم
مرا اگر چه که بر دست غم فروخته ای
هنوز داغ غلامیت بر جبین دارم
اگر چه خسرو روی زمین شدم به سخن
هم از وفا سوی تو روی بر زمین دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر شاعر از دلخوشی و عشق خود به معشوق سخن میگوید، حتی اگر دلش از غم و ناکامی پر باشد. او به زیبایی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که برای دیدن او، آماده فدا کردن آرامش خود است. شاعر از بند زلف معشوق به عنوان زنجیری برای جان خود یاد میکند و به دوری از او اشاره میکند که همچنان به یاد اوست. او از ویژگیهای معشوق، مثل بدخلقی و نازنازی، میگوید و اینکه باوجود غم و ناراحتی، عشق او هنوز بر دلش سنگینی میکند و وفاداریاش را نسبت به معشوق حفظ کرده است.
هوش مصنوعی: اگرچه من از تو ناراحت و دلشکستهام، اما خوشحالم که تو را دارم که برایم مانند یک معشوق زیبا و ناز هستی.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانم در حضور تو، که به خاطر بیماری در رنجی، عرض کنم که اینک آرامش و سلامتی را در دست دارم.
هوش مصنوعی: من زلف تو را بهعنوان زنجیری برای جانم میدازم و هر بار که دلم را به زحمت میاندازم، دوباره به یاد تو میافتم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم چطور میتوانم با تو ملاقات کنم، چون چون نگهبانی به نام جدایی تو در کمین من است.
هوش مصنوعی: تو با زیبایی و ناز خود، رفتار بدی پیدا کردهای، اما ایرادی ندارد، چرا که من دلبندی چون تو با این ویژگیها دارم.
هوش مصنوعی: اگرچه به دست غم و اندوه سپرده شدهام، اما هنوز نشان و اثر محبت و وابستگی به تو را بر پیشانیام دارم.
هوش مصنوعی: اگرچه من مانند خسرو بر زمین هستم، اما با کلامم وفاداریام را به تو نشان میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر تو جان طلبی جان در آستین دارم
وگر سرم سر تسلیم بر زمین دارم
نعیم جنت و عیش جهان کمست بهم
من از توهم آن دارم و هم این دارم
گرم فرشته چو آدم کند سجود رواست
[...]
ز بس که مهر تو با این و آن یقین دارم
به دوستی تو با کائنات کین دارم
زمانه دامن آخر زمان گرفت و هنوز
من از تو دست تظلم در آستین دارم
تو اجتناب ز غیر از نگاه من داری
[...]
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
[...]
همیشه گریه تلخی در آستین دارم
به نرخ زهر فروشم گر انگبین دارم
به باد و برقم از احوال خویش در گفتار
که ابر در گذر و تخم در زمین دارم
کسی که خانه به همسایگی من گیرد
[...]
چو خامه معنی نازک در آستین دارم
چرا ز سرزنش تیغ دل غمین دارم
چو آفتاب مرا چرخ خاکمال دهد
به جرم این که سخنهای آتشین دارم
به فکر معنی نازک شدم چو مو باریک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.