گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای خوش آن دم که سخنهای تو در گوش کنم

چاشنی کرده از آن لب به سخن گوش کنم

مست آیی تو و پس گویی «از هوش مرو»

باش باری بزیم وانگه سخن گوش کنم

می خلی روز و شب اندر دل آزرده من

به چه مشغول شوم کز تو فراموش کنم؟

وه که از دود جگر این تن چون کاه بسوخت

تا کی این آتش افروخته خس پوش کنم!

ای خردمند، در این گوشه سخنهای کسی ست

کی توانم که سخنهای تو در گوش کنم؟

کیست خسرو که عنان گیر تو گردد به وصال؟

لیکن ار حکم کنی غاشیه بر دوش کنم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منوچهری

مطربا گر تو بخواهی که میت نوش کنم

به همه وجهت سامع شوم و گوش کنم

شادی و خوشی، امروز به از دوش کنم

بچمم، دست زنم، نعره و اخروش کنم

اهلی شیرازی

مست آنم که ز دستت قدحی نوش کنم

هرچه غیر تو بود جمله فراموش کنم

نایم از شوق تو تا روز قیامت باهوش

مست اگر با تو شبی دست در آغوش کنم

گوش بر قول تو دارم نه به پند دگران

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اهلی شیرازی
فصیحی هروی

چند در دل شکنم ناله و خاموش کنم

ناله‌ای کو که بدان تهنیت گوش کنم

سفری کرده‌ام آغاز که تا شهر عدم

هر قدم نقش مرادی به سر دوش کنم

نیستم زخم که چون جلوه مرهم بینم

[...]

اسیر شهرستانی

کو جنون کز می سودا قدحی نوش کنم

عقل را بیخود از این نشئه سرجوش کنم

هر نفس تا نکشم خجلت اظهار دگر

حرف او گویم و دانسته فراموش کنم

گرنه سیلی خور غیرت شوم از وصف کسی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه