عهدها را گه آن شد که ز سر تازه کنیم
مهرها را به دل خسته اثر تازه کنیم
غزل سوخته خواهیم از آن مطرب مست
داغ دیرینه خود باز ز سر تازه کنیم
جگر سوخته را ریش کهن بگشاییم
دردها را به همه شهر خبر تازه کنیم
دوست را درد دل خود به فغان یاد دهیم
باغ را ناله مرغان سحر تازه کنیم
باده نوشیم بران روی و پیاله هر دم
گر به نیمی رسد از خون جگر تازه کنیم
مست و لایعقل با دوست به بازار شویم
قصه عشق به هر کوچه و در تازه کنیم
چون خورده باده، لبش پاک کنیم از دامن
وز سر آلودگی دامن تر تازه کنیم
امشب آن است که افسانه هجران گوییم
ور ترا خواب برد، بار دگر تازه کنیم
زنده داریم از این پس شب، اگر عمر شود
پس دعای شه جمشید گهر تازه کنیم
زلف آشفته از آن روی به یک سوی نهیم
جان آزرده خسرو به نظر تازه کنیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار در مورد تجدید عهد و محبت، بازگویی دردها و یادآوری خاطرات عاشقانه است. شاعر به دنبال فراموشی غمها و تازه کردن احساسات است. او پیشنهاد میدهد که با دوستان به جشن و شادمانی بپردازند و از عشق و دوستی بگویند. در این میان، درخواست نوشیدن شراب و رهایی از مشکلات نیز مطرح میشود. در نهایت، شاعر از امید به زندگی و یادآوری لحظات خوش صحبت میکند و آرزو دارد که شبها را با عشق و دوستی روشن کند.
هوش مصنوعی: وقتی زمان آن فرا رسید که پیمانها را دوباره از نو آغاز کنیم، باید عشق و محبت را در دلهایی که خسته شدهاند، زنده کنیم و تأثیر تازهای ببخشیم.
هوش مصنوعی: ما از آن نوازنده سرمست غزلی با احساس و داغ دل خود را دوباره زنده و تازه خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: دل شکسته و رنجیده خود را به زبان بیاوریم و از دردهایمان به همهجا خبر بدهیم.
هوش مصنوعی: به دوستی که داریم، احساسات و مشکلات خود را بگوییم و با این کار، روحیهاش را تازه کنیم. همچنین، صدای ضجه و ناله پرندگان در صبحگاه را بشنویم و از آن بهره ببریم تا حس و حال باغ را بهبود بخشیم.
هوش مصنوعی: ما در کنار آن چهره زیبای تو شراب مینوشیم و هر زمان که پیالهام به نیمه برسد، دوباره با خون دل تازهاش میکنیم.
هوش مصنوعی: ما با حالتی شاد و بیخیال به همراه دوستمان به بازار میرویم و داستان عشق را در هر گوشه و خیابانی تازه و زنده میکنیم.
هوش مصنوعی: وقتی که نوشیدنی نوشیده، باید لبش را از کثیفی پاک کنیم و دامنش را از آلودگی تمیز کنیم.
هوش مصنوعی: امشب فرصتی است تا درباره داستان دوری و فراق صحبت کنیم، و اگر تو خوابت ببرد، دوباره احساسات جدیدی را با هم تجربه کنیم.
هوش مصنوعی: از این پس شبها را زنده خواهیم کرد، اگر عمر به ما اجازه دهد پس دعای شاه جمشید را تازه میکنیم.
هوش مصنوعی: موهای آشفتهات را به یک سمت میزنیم تا بندهی دلدردیده تو دوباره جان تازهای بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه مقامی که در آن زاد سفر تازه کنیم
نه غباری که از آن سرمه نظر تازه کنیم
سوی این بادیه هرگز نوزیدست نسیم
سینه بر برق گشاییم و جگر تازه کنیم
همه از شعله چو پروانه پر انداخته ایم
[...]
عشق کو تا (به) نم اشک نظر تازه کنیم
نمک شور قیامت به جگر تازه کنیم
دست کوتاه کنیم از کمر رشته جان
عهد و پیوند به آن موی کمر تازه کنیم
از سر جان و دل آغوش گشا برخیزیم
[...]
وقت آن است که آیین دگر تازه کنیم
لوح دل پاک بشوییم و ز سر تازه کنیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.