یارب، غم آن سرو خرامان به که گویم؟
دل نیست به دستم، سخن جان به که گویم؟
آه از دل من دود برآرد همه شب، آه
کاین سوختگی غم هجران به که گویم؟
افسانه من ناخوش و کس محرم آن نیست
اندک نبود، صبر فراوان به که گویم؟
خونابه پیدا همه بینند خود از چشم
احوال جگر خوردن پنهان به که گویم؟
دردی ست در این سینه که همدرد شناسند
بیدرد چو باور نکند، آن به که گویم؟
خوابش نگرم جان به لب آمد که برون ده
من نیم شب آن خواب پریشان به که گویم؟
دشنام دهد دشمن و تشنیع زند دوست
چندین شنوم از که و چندان به که گویم؟
من قصه دهم شرح و ز مستی ننهد گوش
آن زودکش دیر پشیمان، به که گویم؟
بلبل بکند ناله چو خسرو به سحرگاه
چون نشنود آن سرو خرامان، به که گویم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و درد دلش سخن میگوید و احساس تنهایی و ناامیدی خود را ابراز میکند. او به یار و عشق خود اشاره میکند و مینویسد که غم فراق او به شدت او را آزار میدهد و هیچکس نمیتواند درکی از حال او داشته باشد. شاعر از ناتوانیاش در بیان دردها و رازهای دلش میگوید و میافزاید که حتی آزار و دشنامهای دیگران هم بر بار غمش میافزاید. او در انتها به شب و خواب پریشانش اشاره میکند و میپرسد که چه کسی میتواند درد او را درک کند. این شعر به خوبی عمق تنهایی و رنج عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: پروردگارا، چطور میتوانم از غم آن معشوقهی زیبا بگویم؟ دل من در اختیارم نیست، پس با چه کسی صحبت کنم تا از عواطف درونیم بگویم؟
هوش مصنوعی: دل من در شبها غم و درد را به صورت دود بیرون میآورد و آه میکشد. چه بگویم از این سوختگی که ناشی از دوری و جدایی است؟
هوش مصنوعی: داستان تلخ من کسی را نسبت به خودم مطلع نمیکند. آیا کم نیست صبر زیاد من در برابر این مشکلات که بخواهم آن را به زبان بیاورم؟
هوش مصنوعی: همه میتوانند اشک و غم من را ببینند، اما آنچه که در دل دارم و دلم را میخورد، را نمیتوانم به کسی بگویم.
هوش مصنوعی: در این سینه دردی وجود دارد که تنها کسانی که خود دردی دارند، آن را درک میکنند. اگر کسی بیدرد باشد و این احساس را نفهمد، بهتر است که به او نگویید.
هوش مصنوعی: خوابش را تماشا میکنم و جانم به لب آمده است، زیرا که در نیمه شب، او را میبینم و آن خواب آشفته را به زبان نیاورم بهتر از این است که بگویم.
هوش مصنوعی: دشمنی به من بد و ناسزا میگوید و دوستی هم به من عیبجویی میکند. نمیدانم از چه کسی این همه حرفها را بشنوم و بهتر است که در جواب بگویم؟
هوش مصنوعی: من داستانی را تعریف میکنم، اما از شوری که در دل دارم، کسی نیست که به حرفهایم توجه کند. این شخصی که زود تصمیم میگیرد و بعد پشیمان میشود، چه فایدهای دارد که من این داستان را برایش بگویم؟
هوش مصنوعی: بلبل در صبحگاهان با صدای غمگینی میخواند، اما چون آن سرو زیبا و دلربا صدایش را نمیشنود، به چه کسی میتوانم بگویم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یارب، غم بیرحمی جانان به که گویم؟
جانم غم او سوخت، غم جان به که گویم؟
نی یار و نه غمخوار و نه کس محرم اسرار
رنجوری و مهجوری و حرمان به که گویم؟
آشفته شد از قصه من خاطر جمعی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.