دی مست می رفتی بُتا، رو کرده از ما یک طرف
شبدیز را مطلق عنان پیچیده عمدا یک طرف
تا بر رخِ زیبای تو، افتاده زاهد را نظر
تسبیح زهدش یک طرف، مانده مصلّا یک طرف
تیری که دی زد بر دلم، پیداست تا غایت به من
پیکان و کِلْکَش یک طرف، سوفار و پرها یک طرف
در چار حدِ کوی خود، افتاده بینی بنده را
تن یک طرف، جان یک طرف، سر یک طرف، پا یک طرف
سلطانِ خوبان می رسد، هر سو گروهِ عاشقان
چاووش شه کو تا کند، مشتی گدا را یک طرف
نوشین شرابِ لعلِ او، شد مجلسِ ما بی خبر
ساقی صُراحی یک طرف، مستانِ رسوا یک طرف
جان خسروِ دلخسته را، خون ریختن فرموده است
خلقی به منت یک طرف، آن شوخ تنها یک طرف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به توصیف حال و هوای عاشقانه و مستی میپردازد. شاعر در ابتدا به زیبایی معشوق اشاره کرده و نمایشگاهی از غم و شادیهای عاشقانه را به تصویر میکشد. او دربارهی حالت روحی خود و تاثیر زیبایی معشوق بر دل نازکش سخن میگوید. در ادامه، به تضاد میان زهد و عشق اشاره میکند و نشان میدهد که چطور زاهدان نیز تحت تاثیر زیباییهای عشق قرار میگیرند. اشارات به می و باده و حال مستان نشاندهندهی شادی و شور درونی اوست. در نهایت، شاعر از عشق و دلتنگیاش یاد میکند و نشان میدهد که چگونه این عشق، جانش را رنج میدهد.
هوش مصنوعی: تو در حال مستی به آرامی میرفتی، ای معشوق، و وقتی به ما رو کردی، احساس کردیم که شبدیز (اسب) را به عمد در یک طرف میپیچی.
هوش مصنوعی: زاهد که باید به عبادت و زهدش بپردازد، وقتی به زیباییِ چهرهٔ تو نگاه میکند، توجهش به تسبیح و زهدش از بین میرود و همهٔ دنیا برایش تحتالشعاع قرار میگیرد. در این حالت او از نماز و عبادت هم غافل میشود و با دیدن تو به کلی فراموشش میکند.
هوش مصنوعی: تیری که به قلبم زده شد، مشخص است که تا کجا اثرش را حس میکنم. در یک سو، تیر و نیرنگ آن قرار دارد و در سوی دیگر، دلتنگی و یادگارهایی از آن.
هوش مصنوعی: در کوی محبوب، میتوانی بنده را ببینی که در حالتی دچار شده است؛ بدنش در یک سو و جانش در سوی دیگر است، و در این میانه، دل و پاهایش نیز هر کدام به سمتی رفتهاند.
هوش مصنوعی: سلطان خوبان به هر طرف میآید و گروهی از عاشقان را در پی خود دارد. او در جستجوی کسی است که بتواند گرد یک مشت از گداها را جمع کند و به آنها توجه کند.
هوش مصنوعی: شراب خوشمزه و سرخرنگ او مجلس ما را پر کرده و حالتی شگفتانگیز به آن بخشیده است. در یک سو، ساقی با ظرف شرابش بیخبر از حال و هوای مجلس ایستاده و در سوی دیگر، میهمانان مست و شیدا زیر نگاه چشمان مردم رسوا و در هم تنیدهاند.
هوش مصنوعی: خسرو که جانش به خاطر دل شکستگی میسوزد، به مردم دستور داده که برای او خون بریزند. در حالی که آن شوخطبع، فقط یک طرف ماجرا را در نظر گرفته و خود را در تمام این داستان نمیبیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشانها یک طرف
رختم به ساحل یک طرف شستم به دریا یک طرف
از عشق و حسن ما و تو با همدگر در گفتگو
خسرو به مجنون یک طرف شیرین به لیلا یک طرف
تا دل به دنیا داده ام در کشمکش افتاده ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.