لب نگر وان دهان خندانش
وان خم طره پریشانش
روی چون بامداد تابستان
زلف همچون شب زمستانش
تیر بالای او بخست مرا
از گشاد ره گریبانش
دامن از ما همی کشد امروز
چنگ ما روز حشر و دامانش
کوفته ماند شخص چون زر من
از دل سخت همچو سندانش
چون فرو برد در دلم دندان
جان فرستم به مزد دندانش
دل من گشت خون و خون دلم
آب شد در چه زنخدانش
خسروا، پرسشی بکن که به دل
خار دارم ز نوک مژگانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای دلربا و جذاب یک معشوق میپردازد. شاعر به ویژگیهای ظاهری او از جمله لبخند، موهای پریشان، و چهرهای که شبیه صبح تابستانی است، اشاره میکند. معشوق او را با تیر عشق زخمی کرده و دامنش به طور نمادی، او را به دردسر انداخته است. شاعر احساسات عمیق خود را در برابر این معشوق بیان میکند و به ارتباط عاطفی و دردهایی که از آن عشق میکشد، اشاره دارد. در نهایت، از خسروا (شاه یا مقام بالا) میخواهد که در مورد مشکلاتی که از عشق به این معشوق دارد، بپرسد. این شعر به خوبی عمق عشق و زیبایی و دردهای آن را نمایش میدهد.
هوش مصنوعی: به لبهای زیبا و آن دهان خندان او و همچنین به آن پیچ و تاب موهای پریشانش توجه کن.
هوش مصنوعی: صورتش مانند صبحگاه تابستانی زیباست و موهایش همچون شبهای سرد زمستانی تاریک و دلانگیز است.
هوش مصنوعی: تیر او به قدری قوی است که مرا از راه خودم منحرف کرد و به دامنش کشاند.
هوش مصنوعی: امروز دامن ما را میگیرد، همانطور که روز قیامت دامن او را خواهیم گرفت.
هوش مصنوعی: شخصی که مانند طلا، از سختی دل رنج میبرد، همچنان در خفقان و خمودگی باقی میماند، مانند سندانی که بیحرکت است.
هوش مصنوعی: وقتی عشق و علاقه در قلبم جای میگیرد، جانم را به خاطر او فدای دندانش میکنم.
هوش مصنوعی: دل من پر از غم و اندوه شد، و این اندوه به اندازهای است که مانند آبی که از آبشار میریزد، به سمت او روانه میشود، در نتیجه زیبایی او باعث میشود که احساسات من به شدت بیرون بریزند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دل من با راهی تیره و خاری آکنده شده که ناشی از زیبایی و دلبری چشمان اوست. از تو میخواهم که سوالی بپرسی که این احساس درونی را برایم روشنتر کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غیرت حق گرفت دامانش
ریسمان شد زه گریبانش
کی رها می کنند خصمانش
که وزد باد بر گریبانش
آنچنان کن ز دیو پنهانش
که نبیند مگر سلیمانش
زینهار از دهان خندانش
و آتش لعل و آب دندانش
مگر آن دایه کاین صنم پرورد
شهد بودهست شیر پستانش
باغبان گر ببیند این رفتار
[...]
دشمن آدم است بچگانش
کو کسی کو نشد پریانش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.