ای ز تو کارسازی همه کس
همه را هم تو کارسازی و بس
هست عرفان تو به عقل چنانک
کوه سنجد کسی به پر مگس
از من ادراک تو بدان ماند
کابلهی کرده باد را به قفس
در صفات کمال هستی تو
عقل مست است و ناطقه اخرس
پیش حکم تو هست هجده هزار
روز طوفان و باد پاره خس
مردم از تو بزرگ معنی شد
نی به صورت بسان فیل و فرس
که به یادت نفس زنند به صدق
آسمان بر پرد ز باد نفس
زیر پای گلیم پوشانت
پایمال است مفرش اطلس
کی رسم در تو من که در پیشت
سد آهن شد از هوا و هوس
سوخته باد خسرو از شوقت
راست چون دیو از شهاب قبس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر نه بدبختمی، مراکه فگند؟
به یکی جاف جاف زود غرس
او مرا پیش شیر بپسندد
من نتاوم برو نشسته مگس
گرچه نامردم است، مهر و وفاش
[...]
گفتم این و گریختم ز عسس
شاه شطرنج را نگیرد کس
در وفات محمد علوی
خواستم زد به نظم یک دو نفس
باز گفتم که در جهان پس از او
زشت باشد که شعر گوید کس
نه از او زاد کس، نه او از کس
«قل هو الله» دلیل و حجت بس
ای به اقلیم کبریای تو در
آسمان شحنه آفتاب عسس
چند گویی چه خوردهای به وثاق
تو بدانی اگر نداند کس
چه خورم خون پنج و شش روزان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.