اگر از خطت سبزه صحرا بگیرد
سرش سبز بادا، بگو تا بگیرد
نهانی مریز، ای پسر، خون عاشق
که روزی ترا آشکارا بگیرد
لبش خورده خونم، گرش من بگیرم
همان هر دو لب یکدگر را بگیرد
دو زلفت دو عقد است رأس و ذنب را
که خورشید را بی محابا بگیرد
وزان عقد خورشید یابد رهایی
دگر خدمت شاه والا بگیرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به موضوع عشق و احساسات عمیق عاشقانه میپردازد. او از سبز شدن و شادی ناشی از عشق صحبت میکند و به پسر عاشق توصیه میکند که احساساتش را پنهان نکند، زیرا روزی این عشق آشکار خواهد شد. همچنین به پیوند عشق و زیبایی اشاره میکند و وصفی از لبانی که به هم میرسند، و دمی از عشق پرشور را به تصویر میکشد. زلف معشوق را به عقد خورشید تشبیه میکند و در انتها، به امید آزادی و رسیدن به عشق والامقام اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر درختان سبز صحرا از آثار تو سبز شوند، بگو که بگذارید این کار انجام شود.
هوش مصنوعی: ای پسر، عشق و احساساتت را پنهان نکن، چرا که روزی این عشق به وضوح و آشکارا در وجودت نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر لبانش را ببوسم، خونم از دهانش میریزد و اگر او هم لبانم را بگیرد، همینطور اتفاق میافتد.
هوش مصنوعی: دو زلف زیبای تو مانند دو رشتهای است که سر و انتهای آن به هم پیوستهاند، طوری که اگر خورشید بخواهد بدون تردید و با جسارت آنها را در چنگ خود بگیرد، خوشبختانه میتواند.
هوش مصنوعی: از آن زنجیر آفتاب آزاد میشود و دوباره به خدمت پادشاه عالیرتبه درمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر سرو من در چمن جا بگیرد
عجب باشد، ار سرو بالا بگیرد
چو شانه کند زلف عنبر فشان را
جهانی بوی عنبرین را بگیرد
به زلفش مدام از پی خون دلها
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.