هوایی در سرم افتاده، جانم خاک خواهد شد
جهانی در سر آن غمزه بیباک خواهد شد
تو می زن غمزه تامن می خورم خوش خوش به جان پیکان
چه غم دارد ترا، گر سینه من چاک خواهد شد
مبین زین سو که جانم از خیال مهره چشمت
چو گنجشکی کزو بر خورده در تاباک خواهد شد
بسوزم خویش را از جور بخت، ولی ترسم
که آتش سوخته از ننگ این این خاشاک خواهد شد
خدایا، زو نپرسی و مرا سوزی به جای او
که کشته عالمی، زان نرگس چالاک خواهد شد
روید، ای دوستان هر گه که می باید بر آن کویش
که این جان خاک این کویست، اینجا خاک خواهد شد
زهی شادی، گر او اید که بیند حال من، لیکن
من این شادی نمی خواهم که او غمناک خواهد شد
خیال خط تو همراه من بس باشد آن وقتی
که نام من ز لوح زندگانی پاک خواهد شد
ازان لب تلخ می گویی، بترس از مردن خسرو
که هر زهری که آید از لبش تریاک خواهد شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از دلشکستگی و دلتنگی شاعر است. او از غم و درد ناشی از عشق سخن میگوید و ابراز میکند که چگونه جانش تحت تأثیر نگاه و غمزه محبوب قرار گرفته است. شاعر به تصویر کشیدن احساساتی همچون سوز و گداز ناشی از جدایی و ناپایداری عشق میپردازد و ترس از از دست دادن محبوبش و همچنین عذابهای روحی ناشی از این عشق را به تصویر میکشد. در نهایت، او از دوستش میخواهد که به محفل محبوب برود و اینکه شادی او به قیمت ناراحتی دیگران باشد. این شعر حاوی تفکر عمیق و فلسفی درباره عشق، درد و هستی است.
هوش مصنوعی: در ذهنم آرزویی پدید آمده که جانم را به خطر میاندازد و در دنیا به خاطر آن نگاه بیپروا و جالب، غوغایی به راه خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: تو با ناز و عشوهات من را به سمت خود میکشی، من هم با کمال میل خوشحال و شاداب، بگذار هر چه میخواهد پیش بیاید. اگر قلب من از عشق تو به درد بیاید، چه اهمیتی دارد؟
هوش مصنوعی: نشان نده که به خاطر دیدن چشمانت جانم در وضعیت ناآرامی و افسردگی است، مانند گنجشکی که از یک نقطه به شدت تحت فشار و ترس قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: از بدی روزگار خودم را به آتش میکشم، اما میترسم که این آتش باعث شرمندگیام شود و من را مانند خاکستر بیارزش کند.
هوش مصنوعی: ای خدا، از من نپرس و مرا دچار درد و رنج نکن. به جای او که به خاطر عشقش دلی را به خاک و خون کشیدهام، نرگس زیبا و تندخو به زودی از این غم بر خواهد خاست.
هوش مصنوعی: برخیزید، ای دوستان، هر زمان که لازم است، به سوی کسی بروید که این جان و دل شما به او تعلق دارد، زیرا اینجا، در این مکان، روزی خاک خواهد شد.
هوش مصنوعی: آه، چقدر خوشحال میشوم اگر او بیاید و حال من را ببیند، اما من این شادی را نمیخواهم چون او غمگین خواهد شد.
هوش مصنوعی: تصور و یاد تو برای من کافی است در آن زمانی که نام من از زندگی پاک خواهد شد.
هوش مصنوعی: از آن لب تلخی که او دارد، بترس از مرگ خسرو، زیرا هر زهر و گزندهای که از آن لب بیرون آید، به عنوان تریاک و درمان به حساب میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرو زینسان که هر سو جامه جان چاک خواهد شد
جهانی در سر این غمزه بیباک خواهد شد
خدا را، زو نپرسی و مرا سوزی بجای او
که کشته عالمی زان نرگس بیباک خواهد شد
روید، ای دوستان، هر جا که می باید، من و کویش
[...]
چون با من در سخن آن لعل آتشناک خواهد شد
به کامم هر چه زهر است از لبش تریاک خواهد شد
هجوم عاشقان در کوی او افزود و خوشحالم
کزین پس در هلاک دوستان بی باک خواهد شد
چه غم گر دامن پاکت به خونم گردد آلوده
[...]
به این عنوان اگر روی تو آتشناک خواهد شد
زخاشاک هوس صحرای امکان پاک خواهد شد
چنین گر سبزه خط خیزد از رخسار گلرنگش
گل ازخجلت نهان در بوته خاشاک خواهد شد
زمی چشم و دل نادیده من سیر می گردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.