گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

مرو زینسان که هر سو جامه جان چاک خواهد شد

جهانی در سر این غمزه بیباک خواهد شد

خدا را، زو نپرسی و مرا سوزی بجای او

که کشته عالمی زان نرگس بیباک خواهد شد

روید، ای دوستان، هر جا که می باید، من و کویش

که این تن خاک این جایست و اینجا خاک خواهد شد

تو میزن غمزه تا من می خورم خوش خوش سنان تو

چه غم دارد ترا، گر سینه من چاک خواهد شد

زهی شادی که او آید، ببیند حال من، لیکن

من این شادی نمی خواهم که او غمناک خواهد شد

بسوزم خویشتن از جور بخت بد، ولی ترسم

که آتش سوخته از ننگ این خاشاک خواهد شد

مبین زین سو که جانم از خیال مهره چشمت

چو گنجشک گروهه کرده در تاباک خواهد شد

خیال خط تو همراه جانم باشد آن روزی

که نام من، ز لوح زندگانی پاک خواهد شد

ازان لب تلخ می گویی، مترس از خنده خسرو

که هر زهری که می آید بر آن، تریاک خواهد شد

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
امیرخسرو دهلوی

هوایی در سرم افتاده، جانم خاک خواهد شد

جهانی در سر آن غمزه بیباک خواهد شد

تو می زن غمزه تامن می خورم خوش خوش به جان پیکان

چه غم دارد ترا، گر سینه من چاک خواهد شد

مبین زین سو که جانم از خیال مهره چشمت

[...]

عرفی

چون با من در سخن آن لعل آتشناک خواهد شد

به کامم هر چه زهر است از لبش تریاک خواهد شد

هجوم عاشقان در کوی او افزود و خوشحالم

کزین پس در هلاک دوستان بی باک خواهد شد

چه غم گر دامن پاکت به خونم گردد آلوده

[...]

صائب تبریزی

به این عنوان اگر روی تو آتشناک خواهد شد

زخاشاک هوس صحرای امکان پاک خواهد شد

چنین گر سبزه خط خیزد از رخسار گلرنگش

گل ازخجلت نهان در بوته خاشاک خواهد شد

زمی چشم و دل نادیده من سیر می گردد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه