گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرخسرو دهلوی

ای از مژه تو رخنه در جان‌ها

وی درد تو کیمیای درمان‌ها

بادی که ز کوی تو همی‌آید

می‌جنبد و می‌برد ز ما جان‌ها

تو جیب گشاده در خرامیدن

دست همه خلق در گریبان‌ها

آن زیستنی که داشتی با من

میرم اگر آیدم به دل زان‌ها

جز مهر گیا ز خاک برناید

جایی که زنم ز دیده باران‌ها

در بادیه فراق جان دادم

چون تشنه که مرد در بیابان‌ها

خون ریز ز خسرو، ار میی ندهی

این کن، اگر نمی‌کنی آن‌ها

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode