ای از مژه تو رخنه در جانها
وی درد تو کیمیای درمانها
بادی که ز کوی تو همیآید
میجنبد و میبرد ز ما جانها
تو جیب گشاده در خرامیدن
دست همه خلق در گریبانها
آن زیستنی که داشتی با من
میرم اگر آیدم به دل زانها
جز مهر گیا ز خاک برناید
جایی که زنم ز دیده بارانها
در بادیه فراق جان دادم
چون تشنه که مرد در بیابانها
خون ریز ز خسرو، ار میی ندهی
این کن، اگر نمیکنی آنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.