ای از مژه تو رخنه در جانها
وی درد تو کیمیای درمانها
بادی که ز کوی تو همیآید
میجنبد و میبرد ز ما جانها
تو جیب گشاده در خرامیدن
دست همه خلق در گریبانها
آن زیستنی که داشتی با من
میرم اگر آیدم به دل زانها
جز مهر گیا ز خاک برناید
جایی که زنم ز دیده بارانها
در بادیه فراق جان دادم
چون تشنه که مرد در بیابانها
خون ریز ز خسرو، ار میی ندهی
این کن، اگر نمیکنی آنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق عاشقانه و درد فراق میپردازد. شاعر از تاثیر چشمان معشوق و درد ناشی از دوری از او صحبت میکند. بادی که از سمت او میوزد، روح و جان شاعر را میبرد و او را در بحرانی از عشق و عشقورزی فرو میبرد. شاعر از این میگوید که تمام زحمت و تلاشش برای جلب محبت معشوق است و اگر این عشق ادامه نیابد، او به شدت رنج خواهد کشید. در انتها، شاعر با اشاره به اینکه در این بیابان عشق، همچون تشنهای در desert جان داده است، به شدت احساس نیاز و خواست خود را بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای موی تو مانند جادوگری است که دلها را مجروح میکند و درد دل تو همچون کیمیایی است که میتواند به درمان دیگر دردها کمک کند.
هوش مصنوعی: بادی که از طرف کوی تو میوزد، به شدت حرکت میکند و جانهایمان را میگیرد.
هوش مصنوعی: تو با قدمهای زیبا و پرشکوهت، دلها را به خود جذب میکنی و همه را به تقلید از خود وا میداری.
هوش مصنوعی: زندگیای که با من داشتی را همراه خود میبرم، اگر روزی دوباره به یاد من بیافتی.
هوش مصنوعی: تنها از محبت گیاه، چیزی از خاک برنمیخیزد، جایی که من اشکهایم را بر زمین بریزم.
هوش مصنوعی: در دشت تنهایی و دوری، مانند عطشناکی که در بیابان میمیرد، جانم را دادم.
هوش مصنوعی: اگر به خسرو نوشیدنی ندهی، در خونریزی او شریک خواهی بود. اگر نمیخواهی در این کار مشارکت کنی، پس نباید کاری کنی که به این وضع دامن بزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.