به هر جنبش که در زلفت ز باد صبحگاه افتد
بسا دلهای مسکینان کزان زلف دو تاه افتد
گل اندر خوابگاه نرگس افتد گر وزد بویت
ولیکن عشق بازان را خسک در خوابگاه افتد
تو می رو مست و غلتان، کو هزاران توبه باطل شو
چه غم دارد ازان شاهد که زاهد در گناه افتد؟
ز چشمت کاروان صبر من تاراج کافر شد
مسلمانان، کسی دیده ست کاندر شهر راه افتد؟
تو جولان می زنی و طالبان چون گرد دنبالت
مبادا کان عنان در دست مست او مخواه افتد
سرم خاک ره سروی که چون بینند بالایش
کلاه افتد ز سر بر خاک و سر پیش کلاه افتد
هوس دارد که در پایت سراندازی کند خسرو
ولیکن کسی گدا را راه پیش پادشاه افتد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و تاثیر عشق و جذابیت معشوق میپردازد. شاعر میگوید که هر حرکتی از موهای معشوقهاش میتواند دلهای بسیاری را تحت تأثیر قرار دهد. وی بر این باور است که عاشقان حتی در خواب هم تحت تأثیر این زیبایی هستند. شاعر به نشان دادن تضاد بین زاهدان و عاشقان میپردازد و اشاره میکند که در عشق هیچ گناهی وجود ندارد. همچنین به شور و شوق عاشقانه اشاره میکند و میگوید که دیگران به دنبال او هستند و باید مراقب باشند که در دام خوشیها نیفتند. نهایتاً، شاعر به ذلت طرفداران و وضعیتی که گدا در برابر پادشاه دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: با هر حرکتی که باد صبحگاهی در موهای تو ایجاد میکند، دلهای زیادی شکسته میشوند که به خاطر زیبایی آن موها اسیر شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از بوی گل به خوابگاه نرگس برسد، شاید آنجا گل بیفتد، اما برای عاشقان، احساس و دلباختهها در خوابهایشان تنها زبالهای بیارزش و ناچیز باقی میماند.
هوش مصنوعی: تو در حال قدم زدن و شادابی، و حساب توبههای خود را فراموش کردهای. چه اهمیتی دارد اگر آن کسی که خود را زاهد میداند، در گناه سقوط کند؟
هوش مصنوعی: از چشمان تو، صبر من به شدت آسیب دیده و مانند کاروانی که مورد هجوم قرار گرفته است. آیا کسی در این شهر دیده که در این وضعیت، راهی را پیش بگیرد؟
هوش مصنوعی: تو در حال تاخت و تاز هستی و طالبان (آرزوها و خواستهها) مانند گرد و غبار به دنبالت میچرخند. مبادا کنترل اوضاع از دستت خارج شود و آن دست مست (شور و شوق) به تو آسیب برساند.
هوش مصنوعی: سرم بر روی خاک درختی است که وقتی دیگران بلند شدن آن را میبینند، کلاه از سرشان میافتد و به خاک میافتند، و سرشان به احترام کلاه به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: خسرو میخواهد که به پاهایش سجده کند و این آرزو را دارد، اما آیا ممکن است که یک گدا بتواند به پادشاه نزدیک بشود و راهی برای او باز کند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زنخدان تو گر این است، صد یوسف به چاه افتد
نظر بر قدت اندازند خوبان را کلاه افتد
چو زلف توست بخت من، از آن دایم پریشانست
ندانم در جهان کس را چنین بخت سیاه افتد
نیامد در برم قد تو باری خاک ره گردم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.