گزیدهٔ غزل ۵۹۶
نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی
مفروش لذتش را به حیات جاودانی
ز طرب مباش خالی میرود خواه و ساقی
که غنیمتست و دولت دو سه روز زندگانی
غم نیستی و هستی نخورد کس که داند
که گذشت عمر و باقی نبود جهان فانی
مکن ای امام مسجد من رند را ملامت
چو به شهر میپرستان نرسیدهایی چه دانی؟
چه شوی به زهد غره که ز دیر می پرستان
به خدا رسید بتوان به تضرع نهانی
تو و زهد خرقه پوشان من و دیر درد نوشان
به تو حال ما نماند تو به حال ما نمانی
بخدا که رشکم آید به رخش ز چشم خود هم
که نظر دریغ بماند ز چنان لطیف رویی
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
منصور محمدزاده نوشته:
خواهشمند است بیت چهارم را به صورت زیر اصلاح فرمایید:
مکن ای امام مسجد من رند را ملامت
چو به شهر می پرستان نرسیده ای چه دانی؟
—
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
👆⚐
هادی فراست نوشته:
قافیهٔ بیت آخر(رویی) با دیگر ابیات (نمانی و غیره) همگون نیست و بظر میرسد که از لحاظ وزنی هم سکته دارد. در بعضی نقل قولها این بیت کلّاً وجود ندارد. آیا توضیحی جهت اصالت این بیت در دست هست؟
سپاسگزارم.
👆⚐