دلم چون به گوهر کشی خاص گشت
به دریای اندیشه غواص گشت
بهر غوطه چندان فرو ریخت در
که دریا تهی گشت و آفاق پر
نثاری کزان در برانگیختم
به درگاه پیغمبرش ریختم
من افشاندم و آسمان برگرفت
عطارد ببوسید و بر سر گرفت
دریغ آمدم کاینچنین گوهری
برم تحفه در خدمت دیگری
ادب نایدم بیش ازین در ضمیر
کزان سازم آرایش مدح پیر
پناه جهان دین حق را نظام
ره قدس را پیشوای تمام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.